رای شماره ۱۲۱۵ مورخ ۱۳۹۹/۱‍۰/‍۰۶ هیات عمومی دیوان عدالت اداری(موضوع شکایت و خواسته : ابطال نامه شماره ۲‍۰۱۱۴۵-۱۳۹۲/۱۱/۱۶ وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی)

ابطال نامه شماره ۲‍۰۱۱۴۵- ۱۳۹۲/۱۱/۱۶ وزارت تعاون؛ مرجع تشخیص و احراز ارادی یا غیرارادی بودن بیکاری، واحد کار و امور اجتماعی محل است.

بسم الله الرحمن الرحیم

شماره دادنامه: 1215                               تاریخ دادنامه: 6/10/1399                                    شماره پرونده: 9801095

مرجع رسیدگی : هیات عمومی دیوان عدالت اداری

شاکی : آقای سعید کنعانی

موضوع شکایت و خواسته : ابطال نامه شماره 201145-16/11/1392 وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی

گردش کار : شاکی به موجب دادخواستی ابطال نامه شماره 201145-16/11/1392 وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی را خواستار شده و در جهت تبیین خواسته اعلام کرده است که : "مدیرکل حمایت از مشاغل و بیمه بیکاری به دلالت دادنامه شماره 1932-18/10/1397 کلاسه 96/1726 هیات عمومی دیوان عدالت اداری، صلاحیت وضع قاعده الزام آور را ندارد. همچنین با وحدت ملاک از دادنامه وحدت رویه شماره 208-1/7/1380 کلاسه پرونده 79/131 قانونگذار هیچ اختیاری در خصوص انشاء مصادیق قانون و مستثنیات آن، به هیچ مرجعی نداده است زیرا تعیین مستثنیات یا اینکه چه کسانی مشمول بیمه بیکاری هستند از شیون قانونگذار بوده و کارمندان وزارت کار نمی توانند راساً و بدون تجویز قبلی قانون، آن را تعیین نمایند. مضافاً مرجع تصویب آیین نامه در موضوع بیمه بیکاری بنا به تکلیف مقرر در ماده 14 قانون بیمه بیکاری صرفاً هیات وزیران است که مراتب در دادنامه شماره 18-21/1/1397 کلاسه 96/174 هیات عمومی منعکس گردیده است. بنابراین بخشنامه معترض عنه از این حیث که با محروم نمودن کارگرانی که در راستای ماده 27 قانون کار اخراج شده اند، مـوجب تضییق و تحدید دایره شمول قانون می شود، از حیطه اختیارات اداره کل حمـایت از مشاغل و بیمه بیکاری یا وزارت کار، خارج و درخور نقض می باشد."

  متن مقرره مورد اعتراض به شرح زیر است :

  "جناب آقای احمدی

      مدیرکل محترم تعاون، کار و رفاه اجتماعی خراسان رضوی

  با سلام و احترام بازگشت به نامه شماره 170091-30/10/1392 در خصوص وضعیت درخواست بیمه بیکاری زنان باردار به استحضار می رساند : در ارتباط با سوال اول مطروحه در نامه فوق چنانچه عدم امکان حضور منظم کارگران موصوف به منزله قصور در انجام امور محوله و خارج از ضوابط کارگاهی (ماده 27 قانون کار) تشخیص داده شود موضوع بیکاری از مصادیق ارادی بودن تلقی و مشمول استفاده از مزایای بیمه بیکاری نمی گردد.

  در خصوص سوال دوم با توجه به نظر کارشناسی اداره کل روابط کار و جبران خدمت مبنی بر اینکه مرخصی استعلاجی از موارد تعلیق قلمداد می گردد، لذا مشکلاتی مانند آنچه که در بند دو نامه فوق به آن اشاره شده است، موضوعیت نداشته و موارد ذکر شده از حالت های تعلیق محسوب شده، بنابراین کارگر پس از پایان دوره استعلاجی (رفع حالت تعلیق) جهت اشتغال به محل کار مراجعه و چنانچه کارفرما به دلیل پایان قرارداد از پذیرش وی امتناع ورزد در این صورت کارگر باید به مراجع حل اختلاف مراجعه و نسبت به وضعیت اشتغال خود پیگیر باشد و در ارتباط با بیمه بیکاری نیز با توجه به رای صادره، موضوع قابل رسیدگی خواهد بود.

 در خصوص سوال سوم به استناد ماده 74 و تبصره 1 ماده 76 قانون کار، سوابق بیمه ایام مرخصی استعلاجی و مرخصی زایمان با تایید سازمان  تامین اجتماعی جزء سوابق خدمت و کار محسوب می شود، بنابراین این دسته از متقاضیان طبق مقررات فوق الذکر با داشتن سایر شرایط مندرج در قانون، مشمول استفاده از مزایای بیمه بیکاری می‌گردند." 

  در پاسخ به شکایت مذکور، مدیرکل حمایت از مشاغل و بیمه بیکاری به موجب لایحه شماره 89515-16/5/1398 توضیح داده است که :

  "1- به استناد ماده 27 قانون کار، هرگاه کارگر در انجام وظایف محوله قصور ورزد و یا آیین نامه های انضباطی کارگاه را پس از تذکرات کتبی، نقض نماید، کارفرما حق دارد در صورت اعلام نظر مثبت شورای اسلامی کار علاوه بر مطالبات و حقوق معوقه به نسبت هر سال سابقه کار معادل یک ماه آخرین حقوق کارگر را به عنوان « حق سنوات» به وی پرداخت و قرارداد را فسخ نماید. با توجه به اینکه یکی از شروط بیمه بیکاری، بیکاری کارگر بدون میل و اراده می باشد لذا چون این قبیل کارگران در انجام امور محوله با قصد و نیت و اراده قصور نموده و به همین خاطر کارفرما عذر کارگر خاطی را خواسته بنابراین به استناد ماده (2) قانون بیمه بیکاری، این نوع بیکاری از مصادیق میل و اراده و فعل کارگر بوده و از شمول بیمه بیکاری خارج می گردد.

 2- نامه شماره 201145-16/11/1392 این اداره کل در پاسخ به استعلام استان خراسان رضوی بوده که متن نامه منبعث از بند 1 دستورالعمل شماره 19422-22/4/1373 وحدت رویه اجرای قانون بیمه بیکاری می باشد که اشعار می دارد: در مواردی که قصور یا تقصیر در انجام وظایف محوله از سوی کارگر در مراجع حل اختلاف قانون کار احراز گردیده باشد، این قبیل کارگران نمی توانند ازمزایای بیمه بیکاری برخوردار گردند. لازم به توضیح است با توجه به وضعیت اقتصادی کشور و با عنایت به اینکه اغلب کارگران کشور حقوق دریافتی آنان بر اساس حداقل حقوق و دستمزد مصوب شورای عالی کار می باشد و به استناد بند (ب) ماده 7 قانون بیمه بیکاری، بنابر این مبلغ مقرری بیمه بیکاری نمی تواند کمتر از حداقل حقوق و دستمزد مصوب شورای عالی کار باشد. با عنایت به اینکه  تفاوت قابل توجهی بین مبلغ مقرری دریافتی توسط مقرری بگیر بیمه بیکاری و حقوق دریافتی کارگران شاغل وجود ندارد و چسبندگی [تمایل] بیکاران مشمول قانون بیمه بیکاری نسبت به کارگران شاغل بیشتر است. لذا بدون در نظر گرفتن ماده مذکور این احتمال وجود دارد که افراد شاغل به بهانه های مختلف و با میل و اراده و عمداً مرتکب اقداماتی شوند که منجر به اخراج آنها توسط کارفرما گردد و این افراد به طرف بیمه بیکاری سوق پیدا کرده و این امر ضمن داشتن ماهیت ضد اشتغال، موجب تن پروری و سوء استفاده از بیت المال و منابع صندوق بیکاری گردد."

     هیات عمومی دیوان عدالت اداری در تاریخ 6/10/1399 با حضور معاونین دیوان عدالت اداری و روسا و مستشاران و دادرسان شعب دیوان تشکیل شد و پس از بحث و بررسی با اکثریت آراء به شرح زیر به صدور رای مبادرت کرده است.

رای هیات عمومی

بر اساس ماده 4 قانون بیمه بیکاری و ماده 8 آیین نامه اجرایی این قانون، مرجع تشخیص و احراز ارادی یا غیرارادی بودن بیکاری، واحد کار و امور اجتماعی (اداره تعاون، کار و رفاه اجتماعی) محل است و بر مبنای رای شماره 1019-7/3/1398 هیات عمومی دیوان عدالت اداری، تلقّی فسخ قرارداد کار از سوی کارفرما به دلیل قصور کارگر در انجام وظایف محوله و یا نقض آیین نامه های انضباطی کارگاه به عنوان مصداقی از ترک ارادی خدمت، مغایر با حکم مقرر در ماده 2 قانون بیمه بیکاری اعلام شده است. بنابر مراتب فوق، مفاد نامه شماره 201145-16/2/1393 مدیرکل حمایت از مشاغل و بیمه بیکاری وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی که بر اساس آن مراجع ذیصلاح موضوع ماده 27 قانون کار شامل هیات های تشخیص و حل اختلاف با موافقت شورای اسلامی کار و انجمن های صنفی، به عنوان مرجع احراز قصور و بی نظمی و مصادیق تعیین و موارد فوق به عنوان مصادیق ترک خدمت ارادی تلقّی شده اند، با احکام مقرر در مواد 2 و 4 قانون بیمه بیکاری و ماده 8 آیین نامه اجرایی قانون مذکور مغایرت دارد و مستند به بند 1 ماده 12 و ماده 88 قانون تشکیلات و آیین دادرسی دیوان عدالت اداری مصوب سال 1392 ابطال می شود.

مرتضی علی اشراقی – هیات عمومی دیوان عدالت اداری معاون قضایی دیوان عدالت اداری

Powered by Froala Editor

Powered by Froala Editor

فهرست مطالب این صفحه

مشاوره و راهنمایی

سایت حقوقی حاوی قوانین و مقررات تنقیح شده، موضوعات حقوقی، آراء وحدت رویه دیوان عالی کشور، آراء هیات عمومی و هیات های تخصصی دیوان عدالت اداری و نظرات مشورتی

تماس بگیرید
تبلیغات
مطالب منتخب
پربازدیدها
مطالب مرتبط
داتیک در شبکه‌های اجتماعی