رای شماره ۸۵۱ مورخ ۱۳۹۴/‍۰۷/‍۰۷ هیات عمومی دیوان عدالت اداری

تجویز پلمب محل کسب طلافروشان از سوی شورای تامین شهرستان شیراز به بهانه عدم توان تامین امنیت آنها و بیم وقوع سرقت و یا جرایم دیگر خلاف قانون است.

کلاسه پرونده: 91/452

شاکی: آقای محمدباقر عامری نیا به وکالت از آقایان: 1- علی اکبر جمشید 2- مصطفی اوجی 3- محمود رحمان پور 4- شاپور فرمانی 5- شهرام همت شعار 6- سید محمدهادی شریف سعدی 7- سید مصطفی شریف سعدی 8-پرویز فیروزی فردجهرمی 9- جعفر قلی خانی 10- رمضانعلی بیطرف نوبندگانی 11- روح اله حسن پور

موضوع: ابطال پروانه فعالیت و انسداد طلا فروشیهای مناطق حاشیه ای شهر به بهانه احتمال سرقت موضوع بند 1 مصوبات مورخ 30/1/1389 شورای تامین شهرداری شیراز خلاف قانون است وابطال می شود

تاریخ رای: سه شنبه 7 مهر 1394

شماره دادنامه: 851


گردش کار: آقای محمدباقر عامری نیا به وکالت از موکلین خویش به موجب دادخواستی ابطال بند 1 مصوبات مورخ 1389/1/30 شورای تامین شهرستان شیراز را خواستار شده و در جهت تبیین خواسته اعلام کرده است که: " با سلام و آرزوی توفیقات روز افزون، احتراماً به وکالت از شکات فوق الذکر به عرض می رسانم که موکلین که همگی کسبه صنف طلا در شهر شیراز می باشند و از تاریخ دریافت پروانه کسب با رعایت مقررات قانونی و بدون هرگونه مشکلی به کار کسب (طلا فروشی) مشغول شده اند. اما اخیراً شورای تامین شهرستان شیراز ظاهراً بر مبنای گزارش و اعلام برخی مراجع انتظامی دایر بر عدم توان تامین امنیت آنها و بیم وقوع سرقت و یا جرایم دیگر علیه طلافروشان ( موکلین)، آن هم ناشی از تاثیر پذیری از چند حادثه سرقت از مغازه طلافروشی، در یک تصمیم شاید عجولانه و غیر کارشناسی شده و مغایر با حقوق شهروندی و صرفاً سازگار با خواسته نهاد انتظامی، دستور پلمپ شدن محل کسب موکلین و لغو پروانه کسب و فعالیت آنها را در مغازه هایشان صادر و گویی آنان را ملزم به انتقال محل کسب خود به مرکز شهر (مثلاً بازار زرگرها) را می نمایند که ظرف چند روز گذشته برخی از مغازه ها پلمپ و بقیه نیز در آستانه تعطیلی قرار دارند. بر این تصمیم شورای تامین، ایرادات کاملاً جدی وارد است، چرا که از جهات عدیده ای خلاف قانون، شرع و حقوق شهروندی است: اولاً: این تصمیم غیر ضروری بوده و یکی دو یا حتی چند حادثه سرقت در شرایطی خاص و مقطعی از قسمتی از جغرافیای شهر، موجب نمی شود که تصمیمی این چنین با رویکردی دایمی اتخاذ شود، اتفاقاً سارق طلافروشی فوق الاشاره توسط عوامل معزز امنیتی دستگیر و سپس مجازات و از آن تاریخ تاکنون کمترین جرم مشابهی و هیچ گونه سرقتی از طلافروشیهای حتی مستقر در حومه شهر و روستاها گزارش نشده و از امنیت کاملاً برخوردار است. ثانیاً: بر فرض که در آن مقطع زمانی این تصمیم مفید و یا ضرورت داشته باشد اکنون ضرورتی ندارد و ادامه آن حتی همین توجیه ذوقی را نمی پذیرد ولی متاسفانه به این نکته توجه نفرموده اند. ثالثاً: این تصمیم اساساً خارج از حدود اختیارات و وظایف شورای تامین می باشد و معلوم نیست چرا مبادرت به اتخاذ تصمیمی خارج از حیطه اختیارات قانونی خویش کرده اند. توضیح این که: این تصمیم با هیچ یک از بندهای قانون راجع به تعیین وظایف و تشکیلات شورای امنیت کشور مصوب 1362/6/8 که ماده 7 آن ناظر به شورای تامین شهرستان می باشد منطبق نمی باشد و هیچ گونه مقررات دیگر که چنین اختیاری به این شورا داده باشد وجود ندارد و از طرفی می دانیم سلب حق مالکانه و یا محدود کردن آن امری است خلاف قاعده و کاملاً استثنایی که خروج از این قاعده نیازمند نص صریح قانون است که در مانحن فیه منتفی است. استدلال به عمل آمده در متن تصمیم مایه تعجب است، زیرا مطابق این استدلال (مسیله سرقتهای مسلحانه و خطر سارقین)، می باید آن شورا تصمیمی اتخاد می کردند تا سارقین و افراد مجرم در محدودیت قرار گیرند نه این که افراد در مظان آسیب یا مجنی علیهم را محدود و در بند نماییم. عجبا، این تصمیم با کدام منطق حق نگر سازگاری دارد که ما بیاییم به جای فراهم کردن امکانات ممهد امنیت، صورت مسیله را پاک نماییم و دارندگان حق را از حقشان محروم نماییم آنها را از حق تمتع مالکانه محروم کنیم و نام آن را اقدام قانونی در راستای ایجاد امنیت گذاریم. مثلاً قادر به تامین امنیت یک محله نباشیم، اهل محله را ملزم به ترک کاشانه خود نماییم. رابعاً: برخلاف استدلال آن شورا، مغازه های موکلین در حاشیه شهر قرار ندارد، بلکه در جاهای کاملاً پرجمعیت و حتی بعضاً در نزدیکی کلانتری محل قرار دارد، این در حالی است که اطلاع داریم حتی در برخی از روستاها و یا بخشهای دور از مرکز شهرستان مغازه های طلافروشی وجود دارد و بدون ممانعت مراجع انتظامی فعالیت دارند. خامساً: در خصوص تصمیم موضوع شکایت از اول نیز همراه با تردید بوده است و حتی حسب سابقه موجود ابتدا پیشنهاد تامین هزینه نگهبان مسلح از سوی مراجع امنیتی به موکلین داده شد که این تصمیم عملی نشد. که این امر نشان از وجود نوعی تردید در این باره دارد. سادساً: اگر این تصمیم در جهت حمایت از حقوق موکلین و در راستای حفظ جان و مال آنان می باشد به عرض می رسانم که موکلین خود را در امنیت کامل می بینند و راضی به این گونه حمایت نمی باشند زیرا در اثر این حمایت، خسارات غیر قابل جبرانی به آنها وارد می شود که اگر بودنشان فرضاً در منطقه احتمالی آسیب سارقان باشد، رفتنشان موجب ضرر حتمی و مسلم است، زیرا آنان قادر به تهیه مکان و خرید یا اجاره مغازه در مرکز شهر نمی باشند و حتی معلوم نیست به تعداد آنها مغازه موجود باشد به علاوه آنان در طول سالیان فعالیت خود با کسب وجهه و شهرت کاری و حرفه ای پیدا کرده اند، که در صورت عملی شدن نظر شورای تامین همه اینها را از دست خواهند داد و اگر هدف از این تصمیم مجازات سارقین باشد! که حال و وضع این مدعا واضح است و خنده دار و اگر هدف از آن توسعه امنیت در سطح شهر باشد! که گمان نمی رود این استدلال محکمه پسند باشد، زیرا این تصمیم کاملاً ناقض امنیت است. زیرا امنیت شغلی صاحبان حرف را از آنها سلب و با این تصمیم خسارت فراوان به آنـان وارد نموده ایم. گمان نـمی رود قضات دیوان عـدالت اداری راضی بـه چنـان امنیتی در قبـال چنین سلب امنیـتی باشند. سابعاً: بحمدالله فعلاً که موکلین و سایر کسبه از شر سارقین مسلح در امان اند. اما اگر فرضاً، احساس بی امنیتی شود راههای دیگری که همان راهها وظیفه مراجع انتظامی و امنیتی است وجود دارد. جا دارد شورا به جای انتخاب راهی که حاکی از ضعف عوامل امنیتی خواهد بود و مضر به حال شهروندان، به وظیفه قانونی خود عمل و نوک قلم تصمیم و دستور را متوجه آنان با فراهم کردن زمینه های لازم، نمایند. ثامناً: مطابق اصول متعدد قانون اساسی و موازین شرعی دال بر احترام به حقوق افراد و نظر به اینکه موکلین با تحمل هزینه های زیاد و طی مراحل مختلف نسبت به اخذ پروانه کسب و تهیه مغازه های مزبور، اقدام کرده اند، ادامه فعالیت آنها حق مسلم آنهاست. لذا این تصمیم از هر جهت خلاف بین قانون و غیر قابل توجیه است. لذا تقاضای ابطال آن را از محضر قضات دیوان عدالت اداری دارند. اما در خصوص تقاضای صدور دستور موقت مبنی بر جلوگیری از اجرای تصمیم مزبور تا تعیین تکلیف نهایی پرونده باید به عرض برسانم که در صورت اجرای دستور شورای تامین مبنی بر لغو پروانه کسب موکلین و پلمپ شدن مغازه های آنها (که متاسفانه با سرعت در حال انجام است) هم حیثیت و آبروی موکلین در نظر انظار عمومی مخدوش می شود که به هیچ وجه قابل جبران نخواهد بود و هم لحظه لحظه تعطیلی محل کسبشان موجب ورود خسارات مادی فراوانی به آنها می شود. لازم به یادآوری است که غالب مغازه های مزبور اجاره ای است و موکلین ناچارند طبق قرارداد اجاره و تعهدی که دارند حتی در صورت تعطیلی مغازه ها نیز اجاره بهای آن را پرداخت نمایند که این خود تحمیل خسارت مضاعف خواهد بود. از سوی دیگر اجرای تصمیم مزبور هیچ گونه فوریتی ندارد و عواقب سویی در عدم اجرای آن متصور نیست. علی هذا نظر به مراتب معنونه فوق، وضوح اشتباه در اتخاذ تصمیم مزبور، تقاضای صدور دستور موقت بر توقف اجرای تصمیم موضوع شکایت را داریم. " متن بند یک مصوبات مورد اعتراض به قرار زیر است: " بند 1 مصوبات: با توجه به سرقتهای مسلحانه از طلافروشیها در سال 1388 (8 فقره) که احساس نگرانی و نا امنی را در سطح جامعه ایجاد نموده است و با عنایت به این که برخی واحدهای طلافروشی به صورت پراکنده در سطح شهر قرار داشته و فعالیت می نمایند و استقرار و فعالیت آنان در مناطق حاشیه ای و بعضاً آلوده مورد طمع سارقین و مجرمین است لذا رییس پلیس اطلاعات و امنیت استان اسامی واحدهای طلافروشی مذکور را به اداره نظارت بر اماکن عمومی فرماندهی انتظامی استان اعلام و اداره اماکن از طریق کمیسیون نظارت بر اصناف نسبت به رد صلاحیت انتظامی محل و نهایتاً ابطال پروانه فعالیت و انسداد طلافروشیهای فوق اقدام و نتیجه را به شورای تامین شهرستان اعلام نماید." شاکی در پاسخ به اخطار رفع نقص صادر شده از سوی دفتر هیات عمومی، به موجب لایحه ای که به شماره 1029-1391/5/24 ثبت دفتر هیات عمومی شده، دلایل مغایرت مصوبه با شرع مقدس اسلام را اعلام کرده است. در همین راستا با شورای نگهبان مکاتبه شد و قایم مقام دبیر شورای نگهبان به موجب نامه شماره 50302/30/92- 1392/2/23 اعلام کرده است که: " رییس محترم هیات عمومی دیوان عدالت اداری موضوع بند یک مصوبه مورخ 1389/1/30 شورای تامین شهرستان شیراز، در جلسه مورخ 1392/2/18 فقهای معظم شورای نگهبان مورد بحث و بررسی قرار گرفت و نظر فقهای معظم به شرح ذیل اعلام می گردد: چون شورای تامین شهرستان موارد خاصی را به دلیل عدم امکان تامین آن برای نیروی انتظامی از موارد ابطال پروانه تشخیص داده است و این موارد نیز مشخص است، فلذا مصوبه مزبور خلاف موازین شرع شناخته نشد." علی رغم ارسال نسخه ثانی دادخواست و ضمایم آن برای طرف شکایت، تا زمان رسیدگی به پرونده در هیات عمومی دیوان عدالت اداری هیچ پاسخی از طرف شکایت واصل نشده است. هیات عمومی دیوان عدالت اداری در تاریخ 1394/7/7 با حضور رییس و معاونین دیوان عدالت اداری و روسا و مستشاران و دادرسان شعب دیوان تشکیل شد و پس از بحث و بررسی با اکثریت آراء به شرح زیر به صدور رای مبادرت کرده است.

رای هیات عمومی

 اولاً: نظر به این که به موجب نامه شماره 50302/30/92-1392/2/23 قایم مقام دبیر شورای نگبهان بند 1 مصوبه مورخ 1389/1/30 شورای تامین شهرستان شیراز توسط فقهای محترم شورای نگهبان خلاف شرع تشخیص نشده است، بنابراین موجبی برای ابطال بند یک از این حیث وجود ندارد. ثانیاً: به موجب اصل 47 قانون اساسی، مالکیت شخصی که از راه مشروع باشد محترم است و مطابق ماده 30 قانون مدنی، هر مالکی نسبت به مایملک خود حق همه گونه تصرف و انتفاع دارد مگر در مواردی که قانون استثناء کرده باشد. نظر به این که بند 1 مصوبه مورخ 1389/1/30 شورای تامین شهرستان شیراز مبنی بر ابطال پروانه فعالیت و انسداد طلافروشی های مناطق حاشیه ای شهر به بهانه احتمال سرقت، حقوق مالکانه اشخاص موضوع مصوبه را سلب کرده و موجب تضییع حقوق مکتسبه آنان شده است، بنابراین مصوبه مذکور خلاف قوانین صدرالذکر است و از حدود اختیارات شورای تامین خارج است و به استناد بند 1 ماده 12 و ماده 88 قانون تشکیلات و آیین دادرسی دیوان عدالت اداری مصوب سال 1392 ابطال می شود.

رییس هیات عمومی دیوان عدالت اداری- محمدجعفر منتظری

Powered by Froala Editor

Powered by Froala Editor

Powered by Froala Editor

فهرست مطالب این صفحه

مشاوره و راهنمایی

سایت حقوقی حاوی قوانین و مقررات تنقیح شده، موضوعات حقوقی، آراء وحدت رویه دیوان عالی کشور، آراء هیات عمومی و هیات های تخصصی دیوان عدالت اداری و نظرات مشورتی

تماس بگیرید
تبلیغات
مطالب منتخب
پربازدیدها
مطالب مرتبط
رای شماره ۹‍۰۳ و ۹‍۰۴ مورخ ۱۴‍۰۱/‍۰۵/۱۱ هیات عمومی دیوان عدالت اداری(بند ۲ ترتیبات اجرایی دستورالعمل اجرایی تبصره ۱ ماده ۲۳۸ قانون مالیات های مستقیم (موضوع بخشنامه شماره ۵۳۱؍۱۴‍۰‍۰؍۲‍۰‍۰- ۱۲؍۱۱؍۱۴‍۰‍۰ رییس کل سازمان امور مالیاتی کشور) که براساس آن اعلام شده است که از تاریخ ۱۸؍۲؍۱۴‍۰۱ به بعد صرفاً اعتراضاتی که از طریق پنجره واحد خدمات الکترونیکی در موعد مقرر قانونی به ادارات کل امور مالیاتی تسلیم می‌شوند، به عنوان اعتراض قابل رسیدگی مجدد بوده و مواردی که از سایر طرق ارسال می‌شوند مورد رسیدگی قرار نخواهد گرفت، ابطال شد.)
رای شماره ۲۴۴۳ مورخ ۱۴‍۰۱/۱‍۰/‍۰۳ هیات عمومی دیوان عدالت اداری(حکم مقرر در ماده ۳۱ دستورالعمل رسیدگی به تخلّفات اداری (موضوع بخشنامه شماره ۴۷۷۸۴/۱۱ مورخ ۱۳۷۸/‍۰۸/۲۹ سازمان اداری و استخدامی کشور) که براساس آن مقرر شده است که در صورتی که شکایت شاکی واقعی نبوده و در جریان رسیدگی متهم در هیات تبریه گردد، شاکی به عنوان متخلّف در اجرای بند ۴ ماده ۸ قانون مورد تعقیب قرار خواهد گرفت، ابطال شد.)
داتیک در شبکه‌های اجتماعی