رای وحدت رویه شماره ۲۲۸ مورخ ۱۳۹۱/‍۰۴/۲۶ هیات عمومی دیوان عدالت اداری

پرداخت جایزه ارزی به صادرات کالا (موضوع بخشنامه شماره ۱‍۰‍۰۷/۶‍۰ مورخ ۲۳/۱/۷۵ بانک مرکزی)

بسم الله الرحمن الرحیم

کلاسه پرونده: 535/91

شاکی: مجتبی زارعین

موضوع: دعاوی ناشی از عقود و قرار داد ها و از جمله پیمانهای ارزی که مسایل حقوقی است و جنبه ترافعی دارد ،خارج از صلاحیت قانونی دیوان عدالت اداری است .

تاریخ رای:  دوشنبه 26 تیر 1391

شماره دادنامه:  228

مرجع رسیدگی: هیات عمومی دیوان عدالت اداری

گردش کار: آقای مجتبی زارعین به موجب لایحه ای اعلام کرده است که: پرونده کلاسه ت11/84/353 شعبه 11 تجدیدنظر دیوان عدالت اداری و دادنامه شماره 100 – 1389/3/31 در پرونده کلاسه 2تش/89/56 شعبه دوم تشخیص دیوان عدالت اداری و سایر اخطاریه ها و مدارک که به دفتر وکلای این جانب آقایان نوذر دبیران ظهوری و کوروش پارسا ابلاغ شده است به استحضار می رساند: حسب دادخواست تقدیمی که علیه بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران در خصوص عدم اجرای بخشنامه شماره 1007/60 مورخ 1375/1/23 بانک مرکزی ایران به دیوان عدالت اداری تقدیم شده است نظر به این که حسب مصوبه مزبور صادر کنندگان کالاهای غیر نفتی ( مانند فرش و خشکبار) که تا آخر سال 1374 کالای مزبور را به خارج از کشور صادر و نسبت به پرداخت و تسویه حساب ارز صادراتی به بانک اقدام کرده باشند حق دارند معادل 30% ( سی درصد) ارزش دلاری کالای صادر شده را از بانک مرکزی به همان قیمتی که دلارهای صادر شده را به بانک فروخته اند علاوه بر جایزه ریالی معادل ارزی دریافت دارند و چون اینجانب از تسهیلات مقرر در بخشنامه مزبور استفاده نکرده ام و با مراجعات مکرر بانک مرکزی نیز از اجرای آن امتناع می کند ناچار از دادخواهی به دیوان عدالت اداری شده و نهایتاً شعبه یازدهم تجدیدنظر دیوان پس از بررسی در جلسات متعدد با حضور وکلای این جانب و نمایندگان حقوقی بانک مرکزی و بررسی 103 فقره پیمان نامه های ارزی تسویه شده اینجانب و مطابقت آنها با مصوبه فوق الذکر و احراز حقانیت این جانب به شرح دادنامه پیوست مورخ 1384/9/18 حکم به محکومیت بانک مرکزی صادر کرده است لکن بانک محکوم علیه ضمن پذیرش حکم مزبور و استحقاق بنده در مکاتباتی که در پنج سال گذشته با شعب اجرای احکام دیوان به عمل آورده است فقط موافقت خود را با واریز سه فقره از پیمان نامه ها اعلام و اجرای احکام شعبه چهارم دیوان عدالت اداری نیز بدون توجه به مفاد حکم و مستندات و مدارک ابرازی ضمن اخطاریه مورخ 1387/8/29 به اینجانب اعلام کرده است شماره حساب خود را جهت اجرای دادنامه به اجرای احکام اطلاع دهم که این خود دلیل کافی بر اعتبار و درستی و قانونی بودن حکم صادر شده از شعبه یازدهم دیوان عدالت اداری است که اساس آن نیز مورد اعتراض بانک مرکزی نبوده است. لکن با مراجعه وکلای بنده معلوم شد بانک مرکزی فقط پرداخت و واریز سه مورد از پیمان نامه های ارزی را پذیرفته است که با اعتراض آنان جلساتی در محضر قاضی محترم اجرای احکام و با حضور نمایندگان بانک مرکزی تشکیل و خواسته شد که بانک محکوم علیه نسبت به اجرای کامل حکم به شرح دادنامه قطعی صادر شده اقدام قانونی معمول دارند که صرف نظر از این که سال 1384 که حکم قطعی علیه بانک مرکزی صادر شده اجرا نشده است متاسفانه با ارجاع پرونده بعد از پنج سال به شعبه دوم تشخیص دیوان عدالت اداری با نقض آشکار و بیّن مقررات قانونی، حکم صادر شده از شعبه یازدهم تجدیدنظر دیوان را نقض و با تضییع حق شرعی و قانونی اینجانب قرار عدم صلاحیت به شایستگی محاکم عمومی صادر کرده اند در حالی که در موارد مشابه همین دیوان احکام متعددی به نفع شاکیان و علیه بانک مرکزی و در مواردی نیز محاکم عمومی حکم به عدم صلاحیت به شایستگی دیوان عدالت اداری از جهت اجرای بخشنامه مزبور صادر و شکایت را جزء دعاوی ناشی از عقود و قراردادها ( امور ترافعی) تلقی نکرده اند. فلذا حکم صادر شده از شعبه دوم تشخیص دیوان عدالت اداری در تناقض با آراء قبلی دیوان و محاکم عمومی به شرح دادنامه های پیوست زیر است: 1- دادنامه شماره 1579- 1384/5/18 کلاسه پرونده: ت11/84/353 2- دادنامه شماره 1148 و 1149- 1377/8/20 [ شعبه 6 دیوان عدالت اداری] 3- دادنامه شماره 60 – 1370/5/15 [ هیات عمومی دیوان عدالت اداری] 4- دادنامه شماره 61- 1375/3/26 [ هیات عمومی دیوان عدالت اداری] 5- دادنامه شماره 87 الی 98 چاپ شده در روزنامه رسمی شماره 153038- 1375/7/25 [ هیات عمومی دیوان عدالت اداری] 6- دادنامه شماره 28، 29، 30 و 31- 1380/3/17 چاپ شده در روزنامه رسمی شماره 16400 [ هیات عمومی دیوان عدالت اداری] لذا با مراتب معروضه و آراء پیوست نظر به این که حکم صادر شده از شعبه تشخیص دیوان در تناقض آشکار با آراء قبلی دیوان و هیات عمومی دیوان است بنا به پیگیریهای نمایندگان محترم مجلس و دستور معاونت محترم قوه قضاییه خواستار رسیدگی و صدور حکم مقتضی در این مورد می باشم. خلاصه آراء شعبه 20 و 11 تجدیدنظر و رای شعبه 6 دیوان عدالت اداری به قرار زیر است: الف: شعبه بیستم دیوان عدالت اداری در رسیدگی به پرونده کلاسه شماره 20/83/2441 موضوع دادخواست آقای سیدعلی مصطفوی با وکالت آقایان نوذر دبیران ظهوری و کوروش پارسا به طرفیت بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران و به خواسته درخواست اجرای بخشنامه شماره 1007/60 – 1375/1/23 به موجب دادنامه شماره 3452- 1383/11/20 مفاداً به شرح آینده به صدور رای مبادرت کرده است: در خصوص شکایت آقای سیدعلی مصطفوی به طرفیت بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران مبنی بر الزام خوانده به اجرای بخشنامه شماره 1007/60 مورخ 1375/1/23 با عنایت به رای هیات عمومی دیوان عدالت اداری به شماره 197 – 1379/6/20 که موضوع دعوا اختلافات ناشی از عقود و معاملات است به جهت ترافعی بودن خارج از مقررات ماده 11 دیوان عدالت اداری و به صلاحیت محاکم حقوقی تهران قرار عدم صلاحیت صادر و اعلام می شود این قرار به استناد ماده 18 قانون دیوان عدالت اداری ظرف بیست روز پس از ابلاغ قابل تجدیدنظر در شعب تجدیدنظر دیوان عدالت اداری است. از رای مذکور تجدیدنظر خواهی می شود و شعبه 11 تجدیدنظر دیوان عدالت اداری به موجب دادنامه شماره 1579- 1384/5/18 مفاداً به شرح آتی به صدور رای مبادرت کرده است: وکلای تجدیدنظر خواه خواهان نقض رای بدوی و اجرای بخشنامه های شماره 1034/60 – 1374/2/30 و 1007/60 مورخ 1370/1/23 بانک مرکزی ایران مشعر بر این که بانک مرکزی علاوه بر پرداخت جایزه ریالی به صادر کننده کالاهای غیر نفتی که در سال 1374 کالاهای مذکور را صادر کرده اند نسبت به پرداخت و تسویه ارز صادراتی تا آخر سال 1374 به بانک اقدام کرده باشند اجازه می دهد معادل 30% ارزش دلاری کالای صادر شده را با دریافت ارز بانک مرکزی به همان قیمتی که دلارهای مربوط به کالاهای صادر شده را به بانک فروخته اند از خارج از ایران کالا خریداری و وارد کنند. نظر بر این که شاکی در زمان حکومت بخشنامه شماره 601007 – 1375/1/23 معتبر تا تاریخ 1375/1/30 قرارداد انعقاد و به صدور کالا و واریزی ارز و تسویه حساب در مهلت مقرر قانونی در فاصله زمانی 1374/9/8 تا 1375/1/27 اقدام کرده است و از ناحیه سازمان مشتکی عنه (تجدیدنظر خوانده) نیز دفاع موثری در رد ادعا و عدم استحقاق مدعی جهت برخورداری از تسهیلات مقر ردر بخشنامه موصوف به عمل نیامده است و حتی لایحه دفاعیه بانک مرکزی بالصراحه اشعار می دارد: « چنانچه نامبرده فوق تعهد نامه های ارزی خود را در مدت اعتبار بخشنامه 1007/60 تسویه کرده باشد حق استفاده از تسهیلات را دارد» و از طرفی بین بانک و صادر کننده کالا ماده 42 قانون پولی و بانکی کشور مصوب 1351 حاکم است و ارتباطی با ماده 10 قانون مدنی و جنبه ترافعی ندارد بناء علی هذا با عنایت به مراتب مارالذکر و مستندات ابرازی مثبت تسویه حساب در مدت اعتبار بخشنامه در خصوص تعهدات متقبله در این فاصله زمانی و صدور آراء مشابه در این زمینه از قبیل دادنامه شماره 1148 و 1149 – 1377/8/20 حکم به وارد بودن شکایت شاکی و استحقاق وی به برخورداری از تسهیلات مقرر در بخشنامه های متنازع فیه و الزام بانک مرکزی ایران به اعمال و اجرای مفاد بخشنامه‎های مبحوث عنه صادر و اعلام می شود. رای دیوان قطعی است. در اثر اعمال ماده 18 قانون دیوان عدالت اداری، پرونده در شعبه دوم تشخیص دیوان مطرح و شعبه تشخیص به موجب دادنامه شماره 100- 1389/3/31 مفاداً به شرح آتی به صدور رای مبادرت کرده است: وکلای شاکی طی دادخواستی که به دیوان عدالت اداری تسلیم کرده اند، خواستار اجرای بخشنامه شماره 1007/60 مورخ 1375/1/23 توسط بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران شده اند که پرونده امر پس از ارجاع به شعبه بیستم بدوی ( سابق) دیوان عدالت اداری مورد رسیدگی واقع و طی دادنامه شماره 3452- 1383/11/20 در پرونده کلاسه 20/83/2441 با این استدلال که موضوع دعوا اختلاف ناشی از عقود و معاملات است و در نتیجه به جهت ترافعی بودن خارج از مقررات ماده 11 قانون دیوان عدالت اداری (سابق) است، قرار عدم صلاحیت صادر و اعلام شده است پرونده با اعتراض وکلای شاکی به شعبه یازدهم تجدیدنظر (وقت) دیوان ارجاع و پس از رسیدگی طی دادنامه شماره 1579- 1384/5/18 ضمن صالح تشخیص دادن دیوان عدالت اداری نسبت به رسیدگی به دعوای مطروحه، با این استدلال که شاکی مشمول مزایای بخشنامه های استنادی است، ضمن نقض دادنامه صادر شده از شعبه بیستم (بدوی سابق) دیوان حکم به واردبودن شکایت مطروحه صادر و اعلام کرده است و متعاقباً پرونده امر در راستای اجرای مقررات ماده 18 قانون دیوان عدالت اداری به این شعبه ارجاع و پس از ثبت آن تحت کلاسه اعلامی برای تهیه گزارش به یکی از مستشاران شعبه محول شده است و اینک در وقت فوق العاده و با حضور امضاء کنندگان ذیل موضوع پرونده مطرح و پس از استماع و بررسی گزارش عضو ممیز و انجام مشاوره با اعلام ختم رسیدگی به شرح آتی به صدور رای مبادرت می کند. رای شعبه دوم تشخیص دیوان عدالت اداری با عنایت به مندرجات پرونده و ملاحظه دلایل و مدارک ابراز از سوی وکلای شاکی و امعان نظر در مفاد دادنامه شماره 1579- 1384/5/18 صادره از شعبه یازدهم تجدیدنظر (سابق) دیوان عدالت اداری، نظر به این که موضوع شکایت مطروحه مآلاً جزء اختلافات ناشی از عقود و قراردادها است، و از طرفی بر اساس آراء شماره 59- 1371/4/30 و 197- 1379/6/20 صادر شده از هیات عمومی دیوان عدالت اداری رسیدگی به دعاوی ناشی از عقود و قراردادها و از جمله پیمانهای ارزی که مسایل حقوقی است و جنبه ترافعی دارد، خارج از صلاحیت قانونی دیوان عدالت اداری است و در صلاحیت محاکم دادگستری قرار دارد که دادنامه مبحوث عنه بدون التفات به موارد مقیده صادر شده است و لذا با اختیار حاصله از مقررات ماده 18 قانون دیوان عدالت اداری ضمن نقض دادنامه شماره 1579- 18/5/1484 صادر شده از شعبه یازدهم تجدیدنظر (سابق) دیوان، حکم به اعتبار و استواری دادنامه شماره 3452- 1383/11/20 صادر شده از شعبه بیستم (بدوی سابق) دیوان عدالت اداری مبنی بر قرار عدم صلاحیت در خصوص شکایت مطروحه به شایستگی محاکم عمومی دادگستری صادر و اعلام می شود. این رای قطعی است. ب: شعبه ششم دیوان عدالت اداری در رسیدگی به پرونده شماره 6/77/99 و 6/76/2122 موضوع دادخواست آقای سید ابراهیم سید ریحانی به طرفیت بانک مرکزی ایران و به خواسته عدم اجرای بخشنامه شماره 1007/60 – 1375/1/23 به موجب دادنامه شماره 1148و 1149- 1377/8/20 مفاداً به شرح آینده به صدور رای مبادرت کرده است: در خصوص دادخواست آقای سید ابراهیم سید ریحانی به طرفیت بانک مرکزی ایران دایر بر شکایت از عدم اجرای بخشنامه شماره فوق الذکر با بررسی محتویات پرونده نظر به این که شاکی در مهلت مقرر نسبت به واریز ارز اقدام کرده است و از ناحیه سازمان مشتکی عنه دفاع موثری به عمل نیامده است. فلذا شکایت شاکی نامبرده فوق وارد تشخیص و حکم به الزام سازمان مشتکی عنه به اعمال و اجرای بخشنامه مذکور در مورد شاکی صادر و اعلام می شود. این رای مستنداً به ماده 18 قانون دیوان عدالت اداری ظرف ده روز پس از ابلاغ قابل تجدیدنظر در هیات تجدیدنظر دیوان عدالت اداری است. هیات عمومی دیوان عدالت اداری در تاریخ یاد شده با حضور روسا، مستشاران و دادرسان شعب دیوان تشکیل شد. پس از بحث و بررسی، با اکثریت آراء به شرح آینده به صدور رای مبادرت می‎کند.

رای هیات عمومی

 اولاً: تعارض بین رای شعبه دوم تشخیص و رای شعبه ششم دیوان عدالت اداری به شرح مندرج در گردش کار محرز است. ثانیاً: با توجه به این که به موجب آراء شماره 59- 1371/4/30 و 197- 1379/6/20 هیات عمومی دیوان عدالت اداری رسیدگی به دعاوی ناشی از عقود و قراردادها که جنبه ترافعی دارند، خارج از صلاحیت دیوان عدالت اداری است، بنابراین رای شعبه دوم تشخیص به شماره دادنامه 100- 1389/3/31 که شکایت مطروحه را حقوقی و ترافعی تلقی و با صدور قرار عدم صلاحیت به شایستگی محاکم عمومی حقوقی پرونده را برای رسیدگی به آن مرجع ارسال داشته است، صحیح و موافق مقررات تشخیص می شود. این رای به استناد بند 2 ماده 19 و ماده 43 قانون دیوان عدالت اداری برای شعب دیوان و سایر مراجع اداری مربوط در موارد مشابه لازم الاتباع است.

معاون قضایی دیوان عدالت اداری – علی مبشری

Powered by Froala Editor

Powered by Froala Editor

Powered by Froala Editor

فهرست مطالب این صفحه

مشاوره و راهنمایی

سایت حقوقی حاوی قوانین و مقررات تنقیح شده، موضوعات حقوقی، آراء وحدت رویه دیوان عالی کشور، آراء هیات عمومی و هیات های تخصصی دیوان عدالت اداری و نظرات مشورتی

تماس بگیرید
تبلیغات
مطالب منتخب
پربازدیدها
مطالب مرتبط
داتیک در شبکه‌های اجتماعی