رای شماره ۵۱۹ مورخ ۱۳۸۹/۱۱/۱۸ هیات عمومی دیوان عدالت اداری

بسم الله الرحمن الرحیم

تاریخ: 18 بهمن 1389

کلاسه پرونده: 89/405

شماره دادنامه: 519

مرجع رسیدگی: هیات عمومی دیوان عدالت اداری

شاکی: آقای سیروس ربیعی

موضوع شکایت و خواسته: ابطال مصوبات شماره 4670/88/28 مورخ 9/12/88 و 4830/88/28 مورخ 15/12/88 شورای اسلامی شهر اصفهان

گردشکار: شاکی به موجب دادخواست تقدیمی و لایحه تکمیلی پیوست آن اشعار داشته است: اینجانب سیروس ربیعی تقاضای رد و ابطال دو مورد از مصوبات شورای شهر اصفهان به شرح شماره‎های ذکر شده در موضوع شکایت به دلیل خروج از اختیارات قانونی و مغایرت با قانون اصلاح موادی از قانون برنامه توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران و چگونگی برقراری و وصول عوارض و دیگر وجوه از تولیدکنندگان کالا، ارایه دهندگان خدمات و کالاهای وارداتی مصوب 22/10/1381 را دارم. مدارک، دلایل و استنادات خود را ضمیمه تقدیم می‎کنم.

همچنین تقاضای صدور دستور موقت برای جلوگیری از بروز خسارات به اشخاص و دریافت وجوه من غیر حق و رسیدگی در هیات عمومی دیوان عدالت اداری و در صورت احراز تخلفات که طبق مدارک قطعی است طبق ماده 20 تقاضای رفع اثر از زمان صدور مصوبه را دارم و با تقدیم احترام شرح کامل و توضیحات خود را ضمن 3 صفحه لایحه به پیوست تقدیمی می‎کنم.

در دو مصوبه فوق اولی 4670 تعداد 16 بند مبالغ و وجوهی برای دریافت از تاکسیداران اصفهان تصویب گردیده که صرف نظر از اینکه طبق مدارک موجود هر کدام از این بندها بر خلاف قانون می‎باشد. کل مصوبه نیز چه به لحاظ تاریخ تصویب و چه به لحاظ اینکه خارج از اختیارات قانونی شورای شهر می‎باشد، غیر قانونی و غیر قابل اجراست و در مصوبه دوم نیز کـه طی 6 صفحه وجوهی تحت عنوان جرایم و خسارات برای دریافت از تاکسیداران تعیین گردیده و آنها را موظف به پوشیدن لباس فرم نموده است باز هم صرف نظر از اینکه اداره راهنمایی و رانندگی که متولی دریافت و تعیین جرایم است برای تصویب و یا افزایش نرخ جرایم پیشنهاد خود را به مجلس فرستاده و پس از تایید مجلس اقدام می‎کند و پوشیدن لباس امری است بدیهی که در هیچ کشوری و در هیچ کدام از شهرهای ایران سابقه نداشته است و اینکه تاکسیداران حتی کارمند تاکسیرانی هم نیستند و تصویب پوشیدن لباس فرم توسط شهرداری شهر بر مبنای چه قانونی است؟ این مصوبه هم به لحاظ تاریخ تصویب و چه به لحاظ خارج بودن از اختیارات قانونی شورای شهر غیر قانونی و غیرقابل اجراست. توجه جناب عالی را به دو اصل از قانون اساسی جلب می‎کنم. اصل 150 قانون اساسی «تصمیمات شوراها نباید مخالف موازین اسلام و قوانین کشور باشد» و اصل 106 قانون اساسی «انحلال شوراها جز در صورت انحراف از وظایف قانونی ممکن نیست» اصول فوق خط مشی کلی شوراهای اسلامی یعنی حرکت در مسیر تعیین شده قانون را مشخص می‎کند و اما دلایل اینجانب برای اینکه مصوبات بر خلاف قانون و خارج از حدود اختیارات شوراهای شهر می‎باشد در تاریخ 22/10/1381 قانون اصلاح موادی از قانون برنامه توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران و چگونگی برقراری و وصول عوارض و دیگر وجوه از تولیدکنندگان کالا، ارایه دهندگان خدمات و کالاهای وارداتی به تصویب رسید که قصد از آن هدفمند کردن دریافت ها، مشخص نمودن محدوده عمل شوراها و سلب اختیار برقراری هرگونه وجوه وعوارض توسط هیات وزیران، مجامع و دیگر سازمان‎ها بوده در ماده یک این قانون آمده است از ابتدای سال 1382 برقراری و دریافت هرگونه وجوه از جمله مالیات و عوارض اعم از ملی و محلی از تولیدکنندگان کالاها، ارایه دهندگان خدمات همچنین کالاهای وارداتی صرفاً به موجب این قانون صورت می‎پذیرد و کلیه قوانین ومقررات مربوط به برقراری اختیار و یا اجازه برقراری و دریافت وجوه که توسط هیات وزیران مجامع شوراها و سایر مراجع وزارتخانه‎ها، سازمان‎ها، موسسات و شرکت‎های دولتی از جمله آن دسته از دستگاه‎های اجرایی که شمول قوانین بر آنها مستلزم ذکر نام یا تصریح نام است، همچنین موسسات و نهادهای عمومی غیر دولتی لغو می‎گردد. در ماده 4 این قانون از یک سری خدمات نام برده شده است و مالیات و عوارضی برای آنها معین گردیده کـه در بنـد (ز) این مـاده از خودروهای سـواری عمومی درون شهری نام برده شده و حتی دولت کـه متولی دریافت و عوارض است آنها را به دلیل ماهیت کاری این وسایل معاف نموده است و در ماده 5 این قانون آمده برقراری هرگونه عوارض و دیگر وجوه برای انواع کالاها و کالاهای تولیدی همچنین آن دسته از خدمات که در ماده 4 این قانون تکلیف مالیات و عوارض آنها معین شده توسط شوراهای اسلامی و دیگر مراجع ممنوع است. در تبصره 1 ماده 5 همین قانون آمده است وضع عوارض محلی جدید و یا افزایش نرخ هر یک از عوارض محلی می‎بایستی حداکثر تا پانزدهم بهمن ماه هر سال برای اجراء در سال بعد تصویب و اعلام عمومی گردد و باز هم در ماده 6 قسمت توضیح این قانون آمده برابر ماده یک قانون مذکور از اول سال 1382 برقراری و دریافت هرگونه عوارض اعم از ملی و محلی از تولیدکنندگان کالاها، ارایه دهندگان خدمات همچنین کالاهای وارداتی صرفاً به موجب این قانون صورت می‎پذیرد و همه‎ی قوانین و مقررات مربوط به برقراری و یا اجازه برقراری و دریافت وجوهی که مراجع ذی‎صلاح صورت داده‎اند برای کالاها و خدماتی که در این قانون احصاء شده‎اند، لغو می‎گردد و بر اساس مفهوم مخالف ماده 5 این قانون شوراهای اسلامی شهرها با رعایت فرصت زمانی مقرر در تبصره 1 ماده 5 می‎توانند به غیر از کالاها و خدمات نام برده شده در این قانون عوارض و خدمات محلی را وضع کنند. صرف نظر از اینکه تاریخ مصوبه 4670/88/28 مورخ 9/12/1388 و مصوبه 4830/88/28 مورخ 15/12/1388 می‎باشد که مغایر با تبصره 1 ماده 5 این قانون و قسمت توضیح ماده 6 این قانون که تصویر قانون فوق‎الذکر را با مشخص نمودن موارد استنادی تقدیم می‎کنم، می‎باشد و خود به خود باعث ابطال آنها می‎گردد. بنا به توضیحات داده شده این مصوبات در مورد شورای عمومی درون شهری (تاکسی‎ها) خارج از محدوده اختیارات قانونی شورای شهر می‎باشد و بر خلاف این قانون تصویب شده است. چرا که در این قانون ضمن اینکه برای شورای شهر در مورد تصویب عوارض محلی حقی قایل شده است ولی در ماده 5 شورا را محدود نموده و در مورد وضع هرگونه عوارض و دیگر وجوه برای انواع کالاهای وارداتی و کالاهای تولیدی و آن دسته از خدمات که در ماده 4 این قانون تکلیف مالیات و عوارض آنها مشخص شده را منع نموده است و در ماده 6 قسمت توضیح نیز گفته شوراها می‎توانند به غیر از کالاها و خدمات نام برده شده در این قانون اقدام کنند که از سواری عمومی درون شهری در ماده 4 بند (ز) نام برده شده است. بنابراین تعیین وجوهی در16 بند در مصوبه4670 و یا در6 صفحه تعیین وجوه نمودن تحت عناوین خسارات و جرایم بر خلاف قانون و خارج از وظایف شوراها می‎باشد و در رای شماره ه‍/11/283 هیات عمومی دیوان عدالت اداری مورخ 9/9/1382 به شماره  دادنامه 361 نیز همین مطالب البته به اختصار در محدوده اختیارات شورای شهر توسط هیات عمومی دیوان عدالت اداری عنوان شده است که تصویر رای ضمیمه و با مشخص نمودن مطالب تقدیم می‎گردد. لذا با توجه به اینکه مصوبات فوق‎الذکر از ابتدای سال 1389 به اجراء گذاشته و باعث دریافت مبالغی از تاکسیران‎ها و همچنین تضییع حقوق قشر زحمت کش و کم درآمد تاکسیران اصفهان که جمع کثیری می‎باشند، شده است و هر روز که می‎گذرد موجب ایجاد خساراتی می‎گردد از جناب عالی تقاضای صدور دستور موقت طبق ماده 15 قانون دیوان عدالت اداری همچنین رسیدگی خارج از نوبت در هیات عمومی طبق ماده 25 قانون دیوان عدالت اداری و تقاضای ابطال مصوبات بنابر حق قانونی دیوان بر اساس ماده 42 و پس از رسیدگی به منظور جلوگیری از تضییع حقوق اشخاص تقاضای صدور دستور رفع اثر از زمان اجراء بر طبق ماده 20 قانون دیوان عدالت اداری را دارم. ضمناً با توجه به قوانین شوراها و مسیولیت فرماندار اصفهان در برخورد با شورا و مصوباتی که خارج از حدود اختیارات و بر خلاف قانون صادر می‎شوند ابتدا به ایشان مراجعه نمودم که تصاویر نامه‎های اینجانب تقدیم می‎گردد و مدارک کامل نیز ارایه نمودم اما اقدام قانونی به جهت رد و ابطال مصوبات صورت نگرفت. مشتکی‎عنه به موجب لایحه دفاعیه شماره 2844/89/28 مورخ 3/8/1389 اشعار داشته است: 1- مستنداً به ماده 19 قانون دیوان عدالت اداری آیین‎نامه‎ها و سایر نظامات و مقررات دولتی و شهرداری‎ها صرفاً از حیث مخالفت مدلول آنها با قانون و همچنین در مواردی که مقررات مذکور به علت بر خلاف قانون بودن موجب تضییع حقوق اشخاص می‎شود، قابل ابطال می‎باشد که در مانحن فیه شاکی تنها دلیل غیر قانونی بودن مصوبه را مخالفت آن با قانون منسوخ، اصلاح موادی از قانون برنامه توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران و چگونگی برقراری و وصول عوارض و سایر وجوه از تولیدکنندگان کالا، ارایه دهندگان خدمات و کالاهای وارداتی مصوب 22/10/1381بیان کرده و شکایت خویش را بر مبنای قانون موصوف و تعدادی از مواد آن که اساساً هیچ گونه ارتباطی با موضوع ندارد مطرح نموده است، لکن قانون موصوف به هیچ وجه قابلیت استناد ندارد زیرا:

اولاً: مطابق ماده 52 قانون مالیات بر ارزش افزوده مصوب 17/2/1387 مجلس شورای اسلامی قانون مورد استناد شاکی و اصلاحیه‎های بعدی آن تماماً لغو گردیده و قابلیت استناد ندارد. بنابراین تقاضای ابطال مصوبات با ادعای مخالفت آنها با قانون منسوخ فاقد وجاهت قانونی بوده و رسیدگی به شکایت حاضر نیز به لحاظ محوریت قانون موصوف در طرح آن، سالب به انتفاء موضوع بوده و قابلیت استماع ندارد.

ثانیاً: چنانچه قانون مزبور نسخ نگردیده بود نیز شکایت مطروحه محکوم به رد بود زیرا شاکی مدعی مخالفت مصوبات با بند (ز) ماده 4 و ماده 5 و 6 قانون مذکور می‎باشد در حالی که:

الف- بند مذکور اساساً هیچ گونه ارتباطی با موضوع مصوبات نداشته و صرفاً در خصوص شمول قانون منسوخ بر عوارض شماره‎گذاری خودرو آن هم به استثنای خودروهای عمومی درون شهری (از جمله تاکسی) بوده و ارتباطی با مصوبات شورای شهر و سازمان تاکسیرانی ندارد.

ب- همان گونه که شاکی خود اذعان داشته: ماده 5 قانون منسوخ نیز صرفاً تعیین عوارض آن دسته از کالاها و خدماتی را توسط شورای شهر ممنوع اعلام نموده، که در ماده 4 آن قانون تکلیف مالیات و عوارض آن مشخص شده باشد، بنابراین ملاحظه می‎فرمایند که با فرض اعتبار و شمول قانون مصوبات مورد شکایت هیچ کدام جزء موارد ممنوعه احصاء شده در ماده مزبور نیست.

2- در خصوص ادعای واهی شاکی مبنی بر عدم صلاحیت شورا نیز بایستی به عرض برساند: اولاً، مبنای تصویب مصوبات مورد شکایت قانون شورا و وضع عوارض توسط آن نیست، بلکه مجوز قانونی و منشاء وضع آن آیین‎نامه اجرایی قانون الحاق یک تبصره به ماده واحده قانون راجع به تمرکز امور مربوط به منشاء وضع آن آیین‎نامه اجرایی قانون الحاق یک تبصره به ماده واحده قانون راجع به تمرکز امور مربوط به تاکسیرانی شهر تهران زیر نظر شهرداری تهران مصوب 28/3/1359 می‎باشد که به طور خاص و ویژه ضمن تبصره 3 ماده 5 آن تعیین هزینه صدور پروانه، خدمات و … در ماده 8 آن نیز تعیین میزان خسارات مربوط به تاکسی‎رانی با تایید وزارت کشور به شورای اسلامی شهر واگذار شده است.

مطابق تبصره 3 ماده 5 «هزینه خدمات و هزینه صدور پروانه‎ها و مجوزهای موضوع این آیین‎نامه و حق امتیاز پروانه بهره‎برداری و حق امتیاز واگذاری نمایندگی به اشخاص حقوقی با تصویب شورای شهر یا جانشین قانونی آن با تایید وزارت کشور توسط شهرداری از متقاضیان اخذ خواهد شد» و برابر ماده 8 آیین‎نامه مذکور نیز تخلفات تاکسیرانی تعیین گردیده است و برابر دستورالعمل شماره 725/34/3/1/23000 مورخ 22/12/1375 وزارت کشور مرجع تصویب میزان آن شورای شهر می‎باشد.

بنابراین مبنای صلاحیت شورا در این خصوص آیین‎نامه موصوف می‎باشد که دارای اعتبار قانونی بوده و تاکنون در هیچ یک از قوانین و مقررات مربوطه لغو نگردیده و بارها نیز در آراء صادره از دیوان عدالت اداری به آن اشاره شده است.

ثانیاً: از لحاظ موضوعی نیز مصوبات مورد اشاره در خصوص نرخ خدمات و هزینه صدور پروانه‎ها و … و نیز تعیین میزان خسارات می‎باشد، که متفاوت از بحث عوارض و بند (ز) ماده 4 قانون تجمیع عوارض بوده و هیچ گونه ارتباطی به آن ندارد. موید مراتب آن که مطابق ماده 30 آیین‎نامه مالی شهرداری منابع درآمد شهرداری منحصر به عوارض نبوده و ماده مذکور منابع درآمد شهرداری را عوارض، بهای خدمات و سایر درآمدها قرار داده است که با تصویب شورای شهر قانونی و قابل اخذ خواهد بود.

ثالثاً: پذیرش شکایت شاکی و ابطال مصوبات به معنی آن است که شهرداری خدمات مختلفی در خصوص صدور پروانه، تمدید آن و … به تاکسیرانان و تاکسیداران ارایه نماید و هیچ گونه وجهی بابت آن دریافت ننماید! در حالی که نه در قانون مورد استناد شاکی و نه در هیچ یک از قوانین و مقررات مربوطه بخشودگی و معافیتی در این خصوص وجود ندارد. بلکه در نقطه مقابل به نظر می‎رسد سپرده شدن مدیریت حمل و نقل شهری به شهرداری حسب ماده 9 قانون توسعه حمل و نقل عمومی متضمن استفاده کامل مجموعه مدیریت شهری از کلیه ابزارهای قانونی جهت تسهیل حمل و نقل بار و مسافر در محدوده شهری و حومه آن به منظور ترفیه حال شهروندان می‎باشد.

3- شاکی بیان می‎دارد که متولی دریافت و تعیین جرایم اداره راهنمایی و رانندگی است و از این جهت خواهان ابطال مصوبه خسارات گردیده است که در جهت رد این استدلال به عرض می‎رساند:

اولاً: موضوع مصوبه فوق‎الذکر تعیین میزان خسارات بوده و نه جرایم. زیرا مبنای قانونی وضع خسارات مزبور توسط شورای شهر:

الف- ماده 8 آیین‎نامه تمرکز امور تاکسیرانی، ب- اساسنامه سازمان مدیریت و نظارت بر تاکسیرانی و بند (ج) ماده 8 و بند 8 ماده 18 آن دستورالعمل نحوه اجرای آیین‎نامه اجرایی قانون راجع به تمرکز امور تاکسیرانی می‎باشد که تماماً از تخلفات تاکسیرانی را مشمول تعلق خسارت قرار داده و به هیچ وجه نامی از جرایم برده نشده است. بنابراین ملاحظه می‎فرمایند که خسارات مزبور کلاً از بحث جرایم و علی‎الخصوص جرایم موضوع قانون راهنمایی و رانندگی خروج موضوعی دارد. موید مراتب آن که تبصره 3 ماده 15 آیین‎نامه موصوف نیز صراحتاً خسارات موضوع آیین‎نامه را از شمول جرایم مندرج در سایر قوانین مملکتی خارج نموده و مقرر داشته در صورت وجود جرایم مراتب جهت اعمال کیفر مناسب به مراجع ذی‎صلاح قانونی منعکس گردد.

ثانیاً: برابر ماده 19 آیین‎نامه تمرکز وجوه امور تاکسیرانی، ایجاد هماهنگی لازم در خصوص امور مربوط به مسیولیت های شهرداری در امور تاکسیرانی به عهده وزارت کشور قرار داده شده است که در مانحن فیه نیز وزارت مزبور با استناد به ماده فوق‎الذکر، دستورالعمل نحوه اجرای آیین‎نامه اجرایی قانون راجع به تمرکز امور مربوط به تاکسیرانی را تصویب و جهت اجرا ابلاغ نموده است.

ثالثاً: برابر قسمت تذکر در فراز آخر بخش وظایف و نحوه عملکرد بازرس در صفحه 16 دستورالعمل مذکور میزان خسارت مربوط به هر یک از انواع تخلف با پیشنهاد هر شهردار و تایید شورای شهر تعیین می‎گردد که دستورالعمل مزبور نیز به قوت خود باقی بوده و قابل استناد می‎باشد. بنابراین ملاحظه می‎فرمایند که میزان خسارات به رعایت کامل قوانین و مقررات مربوط توسط شورای شهر و در چارچوب مصوبه وزارت کشور تصویب گردیده در واقع شورای شهر با تمسک به دستورالعمل مورد اشاره صرفاً مبادرت به تعیین رقم دقیق خسارات با رعایت حداقل و حداکثر مصوبه وزارت کشور نموده و به خوبی روشن است که این اقدام وضع و انشاء مصوبه تلقی نمی‎شود تا قابلیت ابطال در آن مرجع محترم را داشته باشد و هیچ گونه خدشه‎ای به قانونی بودن آن وارد نیست.

4- مستند به ماده 30 آیین‎نامه مالی شهرداری هر شهرداری دارای تعرفه‎ای خواهد بود که در آن انواع عوارض، بهای خدمات وسایر درآمدهایی که به وسیله شهرداری وموسسات تابعه آن حصول وتحصیل می‎شود درج و تصویب می‎گردد و وزارت کشور برای احراز تنظیم تعرفه و درج تغییرات بعدی و همچنین چگونگی وضع و تشخیص و وصول انواع عوارض و درآمدها دستورالعملی جامع تهیه و برای راهنمایی به شهرداری ابلاغ خواهد کرد. بنابراین ملاحظه می‎فرمایند که: بنابه تجویز آیین‎نامه مذکور شهرداری می‎تواند از محل بهای خدمات و سایر منابعی که قانون تجویز نموده است درآمد خویش را تحصیل نماید که در مانحن فیه نیز مطابق قوانین و مقررات در خصوص هر دو مصوبه مورد شکایت شورای شهر صرفاً دستورالعمل های قانونی وزارت کشور و ارقام تعیین شده در جداول تنظیمی آن و نیز جداول تنظیمی هیات مدیره سازمان را تایید و در قالب مصوبه تصویب نموده است.

5- رای وحدت رویه مورد استناد شاکی نیز به هیچ وجه قابلیت استناد ندارد و دلیل بر غیر قانونی بودن مصوبات نیست زیرا:

اولاً: رای مذکور در خصوص ابطال آیین‎نامه اجرایی نحوه وضع و وصول عوارض بوده و ربطی به مصوبات مورد شکایت که مربوط به بهای خدمات و سایر منابع درآمد شهرداری است ندارد.

ثانیاً: هیات عمومی دیوان عدالت اداری نیز صرفاً با استناد به قانون منسوخ مستند شاکی موسوم به قانون تجمیع عوارض اقدام به صدور رای نموده است. بنابراین با نسخ قانون، در رای وحدت رویه فوق نیز نسخ گردیده  است.

ثالثاً: رای فوق‎الذکر نیز با تاکید بر وجود صلاحیت شورای شهر قانون تجمیع عوارض صرفاً قسمتی از مصوبه را ابطال نموده است.

6- شاکی با ایجاد مغلطه مدعی مخالفت مصوبات مورد شکایت با اصول 150 و 106 قانون اساسی است در حالی که اصول فوق هیچ گونه ارتباطی با موضوع مصوبات نداشته و مشخص نیست که شاکی به چه دلیل به آن استناد نموده است! زیرا:

اولاً: اصل 106 در خصوص کلیت انجام وظایف شوراهای اسلامی بوده و ضمانت اجرای تخطی از آن یعنی انحلال شورا می‎باشد و به هیچ وجه ربطی به مصوبات شورا و قانونی و غیر قانونی بودن آن ندارد و در صورتی کـه مصوبات شورا بـر خلاف قوانین و مقررات باشد، راهکار قانونی آن مشخص بوده و مطابق مـاده 19 قانون دیوان عدالت اداری صرفاً قابل ابطال در دیوان مزبور می‎باشد و ضمانت اجرای آن به هیچ وجه انحلال شورا نیست.

ثانیاً: اصل 150 قانون اساسی نیز در خصوص سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و قلمرو مسیولیت آن می‎باشد و مشخص نیست که مصوبه مربوط به هزینه خدمات و خسارات تاکسیرانی چه مخالفتی با قوانین و مقررات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دارد!

7- شاکی با قلب حقیقت و بیان امور غیر واقعی سعی در غیر قانونی جلوه دادن مصوبات دارد و بیان می‎دارد که:

مصوبه مورد شکایت تاکسیدار را ملزم به پوشیدن لباس فرم نموده است! در حالی که در هیچ یک از بندهای مصوبات مورد شکایت الزامی به پوشیدن لباس فرم برای تاکسیدار (دارنده پروانه بهره‎برداری) وجود ندارد. علیهذا و با عنایت به مراتب فوق و اینکه شاکی هیچ گونه دلیل و مستندی مبنی بر غیر قانونی بودن مصوبات ارایه ننموده و مستند قانونی ایشان در خصوص ابطال مصوبات نیز کلاً منسوخ گردیده است و با عنایت به اینکه حسب ماده 38 قانون دیوان عدالت اداری مشخص نمودن علل درخواست و ذکر موارد مغایرت مصوبه مورد شکایت با قانون یا شرع ضروری می‎باشد و در مانحن فیه شاکی از ارایه ادله محکمه پسند در این خصوص ناتوان مانده از این رو تقاضای رد شکایت مطروحه را از آن مقام محترم دارد.

هیات عمومی دیوان عدالت اداری در تاریخ فوق با حضور روسا، مستشاران و دادرسان علی‎البدل شعب دیوان تشکیل و پس از بحث و بررسی و انجام مشاوره با اکثریت آراء بـه شرح آتی مبادرت بـه صدور رای می‎نماید.

رای هیات عمومی

نظر به اینکه در ماده واحده قانون «الحاق یک تبصره به ماده واحده قانون راجع به تمرکز امور مربوط به تاکسیرانی شهر تهران زیر نظر شهرداری تهران مصوب 1372» اداره امور تاکسیرانی سایر شهرهای کشور (ناظر به انواع سرویس های تاکسی شهری)به شهرداری محول گردیده و تصویب آیین‎نامه‎های اجرایی ماده واحده «قانون راجع به تمرکز امور مربوط به تاکسیرانی شهر تهران زیر نظر شهرداری تهران مصوب 1359» وتبصره الحاقی فوق‎الذکر پس از تهیه توسط سازمان شهرداری‎های کشور با هماهنگی وزارت کشور بر عهده هیات وزیران می‎باشد و در ماده 8 آیین‎نامه تمرکز امور تاکسیرانی، تخلفات تاکسیرانی احصاء گردیده و همچنین در بند (ج) ماده 8 اساسنامه سازمان مدیریت و نظارت بر تاکسیرانی شهر اصفهان که به تایید وزیر کشور رسیده است، دریافت خسارت ناشی از تخلفات پیش‎بینی گردیده است و به مطابق تبصره یک ماده 50 قانون «مالیات بر ارزش افزوده مصوب 1387» شوراهای اسلامی شهر و بخش مجاز به وضع عوارض محلی می‎باشند بنابراین مصوبات معترض‎عنه خارج از حدود اختیارات و خلاف قانون تشخیص نگردید.

رییس هیات عمومی دیوان عدالت اداری – منتظری

Powered by Froala Editor

Powered by Froala Editor

Powered by Froala Editor

فهرست مطالب این صفحه

مشاوره و راهنمایی

سایت حقوقی حاوی قوانین و مقررات تنقیح شده، موضوعات حقوقی، آراء وحدت رویه دیوان عالی کشور، آراء هیات عمومی و هیات های تخصصی دیوان عدالت اداری و نظرات مشورتی

تماس بگیرید
تبلیغات
مطالب منتخب
پربازدیدها
مطالب مرتبط
داتیک در شبکه‌های اجتماعی