کلاسه پرونده: 227/81
شاکی:مدیر کل تامین اجتماعی تهران
موضوع:اعلام تعارض آراء صادره از شعب اول ودوم تجدید نظر دیوان عدالت اداری
تاریخ رای:یکشنبه 16 فروردین 1383
شماره دادنامه: 8
مقدمه: الف-1- شعبه دهم در رسیدگی به پرونده کلاسه 78/618 موضوع شکایت آقای حسین اسدی بطرفیت، سازمان تامین اجتماعی بخواسته برقراری حقوق ایام بیکاری بشرح دادانامه شماره 756 مورخ 16/5/79 چنین رای صادر نموده است. بشرح مدلول ماده 6 قانون بیمه بیکاری مصوب 26/6/69 بیمهشدگان بیکار در صورت بیکار شدن حداقل شش ماه سابقه پرداخت بیمه را داشته باشند استحقاق دریافت مقرری بیمه بیکاری را خواهند داشت و چون در مانحن فیه حسب محتویات پرونده شاکی بیش از 6 سال سابقه پرداخت حق بیمه به سازمان تامین اجتماعی را داشته است. بنابمراتب مدافعات و توجهات سازمان مزبور بشرح لایحه ارسالی موجه و موثر در مقام نیست و چون شاکی با توجه به دلایل مثبت ادعا استحقاق برداشت مستمری ایام بیکاری را از هر جهت دارا می باشد. بنابراین امتناع سازمان تامین اجتماعی در برقراری حقوق ایام بیکاری ملاک موجهی نداشته و رای به ورود شکایت مبنی بر برقراری حقوق ایام بیکاری در حق شاکی را اعلام می دارد. 2- شعبه اول تجدید نظر در رسیدگی به پرونده کلاسه ت1328/79/1 موضوع تقاضای تجدید نظر سازمان تامین اجتماعی بخواسته تجدید نظر در دادنامه شماره 756 مورخ 16/5/79 شعبه دهم دیوان بشرح دادنامه شماره 1367 مورخ 22/10/80 چنین رای صادر نموده است،اعتراض سازمان تامین اجتماعی نسبت به دادنامه شماره 756 مورخ 16/5/79 صادره از شعبه دهم دیوان وارد است زیرا تجدید نظر خوانده بلحاظ اتمام مدت قرارداد کار منعقده با کارفرما بیکار شده است و در قراردادهای با مدت معین و یا کار معین چون کارگر عالماً و عامداً و با تمایل مبادرت به انعقاد آن می نماید و نتیجه چنین قراردادی نیز برایش قابل پیش بینی است و از طرفی بیکار شدن بدون میل و اراده مذکور در ماده 2 قانون بیمه بیکاری محقق نیست لذا مستحق دریافت بیمه بیکاری نمیباشد ضمن فسخ دادنامه بدوی شکایت تجدید نظر خوانده مردود اعلام میگردد.ب-1- شعبه دهم در رسیدگی به پرونده کلاسه 79/1120 موضوع شکایت آقای ایزد آزادی بطرفیت سازمان تامین اجتماعی بخواسته تقاضای برقراری بیمه بیکاری و لغونامه شماره 37240 مورخ 1/8/79 بشرح دادنامه شماره 2351 مورخ 4/11/79 چنین رای صادر نموده است، با توجه به شرایط مندرج در قانون بیمه بیکاری در خصوص تعلق مستمری در ایام بیکاری و مراتب مندرج در لایحه جوابیه تامین اجتماعی و اینکه مدارک و دلایل شاکی مثبت تخلف واحد دولتی مذکور و تضییع حقی درباره وی نیست شکایت به کیفیت مطروحه موجه نیست و رد می شود.2- شعبه دوم تجدید نظر در رسیدگی به پرونده کلاسه ت2/79/2279 موضوع تقاضای تجدید نظر ایزد آزادی بخواسته تجدیدنظر در دادنامه شماره 2351 مورخ 4/11/79 شعبه دهم دیوان بشرح دادنامه شماره 1229 مورخ 30/11/70 چنین رای صادر نموده است، نظر باینکه تجدید نظر خواه کارگر بیمه شده شرکت واحد اتوبوسرانی شهرری بوده و از طرف آن مرجع بیکار گردیده و نتیجتاً بیکاری او بدون میل و اراده اش صورت گرفته و با تنظیم و تکمیل فرم درخواست مقرری بیمه بیکاری در مهلت یک ماهه مقرر در ماده 7 آیین نامه اجرایی قانون بیمه بیکاری و ارایه آن به واحد کار و امور اجتماعی محل در واقع با توجه به تبصره 2 ماده 7 آیین نامه فوق الذکر آمادگی خود را برای انجام کار تخصصی یا مشابه آن اعلام نموده و نامه شماره 10252/ش/م/ مورخ30/7/79 مسیول مرکز خدمات اشتغال جنوب تهران موید این موضوع است و ازطرفی با توجه به مدت پرداخت حق بیمه قبل از بیکار شدن و اعلام مراتب ظرف مهلت مقرر به واحد کار و امور اجتماعی واجد شرایط مقرر در ماده 6 قانون بیمه بیکاری میباشد. بنابمراتب فوق الاشعار تجدید نظرخواهی نامبرده وارد تشخیص حکم به ورود در رسیدگی و فسخ دادانامه شماره2351 مورخ 4/11/79 دیوان عدالت اداری و برقراری بیمه بیکاری و لغونامه شماره37240 مورخ 1/11/79 شعبه 4 تامین اجتماعی تهران صادر و اعلام می دارد. هیات عمومی دیوان عدالت اداری در تاریخ فوق به ریاست حجت الاسلام والمسلمین دری نجف آبادی و با حضور روسای شعب بدوی و روسا و مستشاران شعب تجدید نظر تشکیل و پس از بحث و بررسی و انجام مشاوره با اکثریت آراء بشرح آتی مبادرت بصدور رای می نماید.
رای هیات عمومی
با عنایت بماده 21 قانون کار و مدلول دادنامه های شماره 238 مورخ16/5/78 و شماره 97 مورخ 4/3/82 هیات عمومی دیوان متضمن قطع رابطه استخدامی کارگر با کارفرما به واسطه انقضاء مدت کار و اینکه تنظیم قرارداد کار و تعیین شرایط آن از جمله مدت قرارداد مبتنی بر توافق و تراضی طرفین است، بیکاری کارگر بلحاظ خاتمه مدت قرارداد کار از مصادیق اخراج بدون میل واراده کارگر محسوب نمی شود تا مورد از مصادیق ماده 2 قانون بیمه بیکاری مصوب 1369 تلقی گردد. بنابراین دادنامه شماره 1367 مورخ1380/10/22 شعبه اول تجدیدنظر دیوان که متضمن این معنی می باشد موافق اصول و موازین قانونی تشخیص داده می شود. این رای به استناد قسمت اخیر ماده 20 اصلاحی قانون دیوان عدالت اداری برای شعب دیوان و سایر مراجع ذیربط در موارد مشابه لازم الاتباع است .
رییس هیات عمومی دیوان عدالت اداری – درّی نجف آبادی
Powered by Froala Editor
Powered by Froala Editor
Powered by Froala Editor