رای شماره ۲۳۶ مورخ ۱۳۸۱/‍۰۷/‍۰۷ هیات عمومی دیوان عدالت اداری

کلمه منحصراً از ماده ۷ و مواد ۹و۱۴و۱۷ و۱۹ از آیین نامه اجرایی قانون تعیین تکلیف اراضی اختلافی ... مصوب ۱۳۷۳/۷/۱۶ بدلایل مشروحه ذیل ابطال می شوند.-کلمه « منحصراً» مندرج در متن ماده۷ که اختیارات قاضی هیات ۷ نفره آن قانون در رسیدگی به مطلق دلایل و مدارک معتبر و موثر در قضیه را محدود کرده خارج از حدود اختیارات قوه مجریه و خلاف قانون است.-ماده ۹ آیین نامه مذکور که مطلق آراء قاضی هیات به شرح مقرر در قانون تعیین موارد تجدیدنظر در احکام دادگاهها و تغییرات بعدی آن را قابل تجدیدنظر اعلام داشته و تقاضای تجدیدنظر را علی الاطلاق تابع اجرای رای ندانسته است مغایر قانون و خارج از حدود اختیارات قوه مجریه است.-ماده ۱۴ آیین نامه که در خصوص نحوه تحصیل درآمد عمومی و ترتیب واریز آن به حساب بودجه عمومی و خزانه دولت و کیفیت مصرف و هزینه آن ترتیب دیگری غیر از آنچه در قانون آمده مقرر داشته خلاف قانون تشخیص داده می شود.-ماده ۱۷ آیین نامه که مفهم الزام مراجع ذیصلاح اداری و قضایی به اعمال حداکثر مجازات قانونی در مورد ماموران و مجریان متخلف و بزه کار می باشد خلاف قانون است.-ماده ۱۹ آیین نامه که پرداخت کلیه هزینه های تهیه نقشه و نقل و انتقالات و تنظیم اسناد و عملیات ثبتی و آگهی های مربوط به رسیدگی به اعتراضات در اجرای قانون وآیین نامه مزبوررا به عهده ذینفع محول کرده است خلاف قانون و خارج از حدوده اختیارات قوه مجریه است.

کلاسه پرونده: 109/78

شاکی: آقای مهدی هادوی

موضوع: ابطال موادی از آیین‎نامه اصلاحی آیین‎نامه اجرایی قانون تعیین تکلیف اراضی اختلافی موضوع اجرای ماده 56 قانون جنگل‌ها و مراتع کشور مصوب 16/7/1373 وزارت جهاد سازندگی

تاریخ رای: یکشنبه 7 مهر 1381

شماره دادنامه: 236

مقدمه: شاکی طی دادخواست تقدیمی اعلام داشته‎است، در ماده واحده قانون تعیین تکلیف اراضی اختلافی موضوع اجرای ماده 56 قانون جنگل‌ها و مراتع مصوب 1367 آمده است «زارعین صاحب اراضی نسقی ومالکین و صاحبان باغات و تاسیسات در خارج از محدوده قانونی شهرها و حریم روستاها، سازمان‌ها و موسسات دولتی که به اجرای ماده 56 قانون حفاظت و بهره‎برداری از جنگل‌ها و مراتع کشور مصوب 1346 و اصلاحیه‎های بعدی آن اعتراض داشته باشند می‎توانند به هیاتی مرکب از:مسیول اداره کشاورزیمسیول اداره جنگلداریعضو جهاد سازندگیعضو هیات واگذاری زمینیک نفر قاضی دادگستریبرحسب مورد دو نفر از اعضاء شورای اسلامی روستا یا عشایر مربوطه مراجعه نمایند. این هیات در هر شهرستان زیر نظر وزارت کشاورزی با حضور حداقل 5 نفر از 7 نفر رسمیت یافته و پس از اعلام نظر کارشناسی هیات، رای قاضی لازم‎الاجراء خواهد بود. مگر در موارد سه‎گانه شرعی مذکور در مواد 284 و 284 مکرر آیین دادرسی کیفری» در آیین‎نامه اصلاحی که وزیر جهاد سازندگی در سال 1373 برای قانون تعیین تکلیف اراضی اختلافی تصویب کرده در تبصره دوم ماده 4 آن به سازمان جنگل‌ها و مراتع کشور و ادارات کل آن اجازه داده که از نحوه اجرای قانون ملی شدن جنگل‌ها و مراتع و اصلاحات بعدی آن به کمیسیون مزبور اعتراض نماید. یعنی همان حقی که در قانون سال 1346 به سازمان جنگلبانی داده شده بود که به موجب آن می‎توانست به تشخیص خود اعتراض کند و بعداً به موجب قانون سال 1348 حذف گردید بدون مجوز قانونی وزیر جهاد سازندگی آن را احیاء کرده است و شگفت‎آور اینکه در عمل پا را فراتر نهاده و به رای کمیسیون ماده 56 که قطعی می‎باشد اعتراض می‌کند و مالکین را که سال‌ها است حکم قطعی گرفته و از نظر حقوقی امر مختومه است دچار تشویش کرده است. علاوه بر این مورد برخی دیگر از مقررات این آیین‎نامه خلاف قانون است که ذکر می‌شود.ماده 7ـ «قاضی هیات منحصراً با ملاحظه نظر کارشناسی هیات رای نهایی خود را صادر می‎نماید، رای قاضی لازم‎الاجراء است و از طریق دبیرخانه هیات برای اجراء به مراجع ذیربط ارسال می‌گردد.» این ماده بر خلاف اصل 167 قانون اساسی است و نه تنها آیین‎نامه که قانون نیز نمی‎تواند به قاضی دستور بدهد از نظر کارشناس یا هیات تبعیت کند.ماده 9ـ «رای قاضی طبق قانو تجدیدنظر احکام دادگاه‌ها و تغییرات بعدی آن قابل اعتراض و تجدیدنظر خواهی است، تجدیدنظر مانع اجرای رای قاضی نخواهد بود.» این ماده نیز صحیح نیست. زیرا به شکایت از رای قاضی عرفاً اعتراض گفته می‌شود نه تجدیدنظر و رای دادگاه درباره آن قابل تجدیدنظر است (رای وحدت‎رویه 601 مورخ 1374/5/25 دیوان عالی کشور) علاوه بر این اطلاق قابل اجراء بودن حکم قبل از قطعیت صحیح نمی‎باشد. ماده 12 و تبصره آن که معترض را مکلف به پرداخت هزینه دادرسی کرده و میزان آن را نیز معیین نموده است بر خلاف دو اصل 51 و 53 قانون اساسی و بر خلاف قانون است.مادتین 14 و 19 نیز هیمن اشکال را دارد. ماده 17 که برای مامورین متخلف حداکثر مجازات را پیش‎بینی کرده است خارج از حدود ماده واحده است و مجازات و چگونگی آن را بنا به اصل 36 قانون اساسی فقط قانون می‎تواند تعیین کند. علیهذا درخواست دارم موارد مذکور مورد بررسی قرار گرفته، حکم به ابطال آن داده شود.مدیرکل امور حقوقی وزارت جهاد کشاورزی در پاسخ به شکایت مذکور طی نامه شماره 2594/ک‎ح مورخ 1381/6/19 مبادرت به ارسال تصویر نامه 17413/67 مورخ 3/6/81 مدیرکل منابع طبیعی استان تهران نموده است. در نامه مزبور آمده است،در خصوص اعتراض به تبصره 2 ماده 4 آیین‎نامه اصلاحی آیین‎نامه اجرایی اقنون تعیین تکلیف اراضی اختلافی موضوع ماده 56 قانون جنگل‌ها و مراتع کشور مصوب 1367/6/22 اذعان می‎دارد، پیش‎بینی اعتراض نسبت به تشخیص مامورین جنگلبانی از سوی سازمان بدین دلیل صبغه قانونی یافته است که با توجه به موارد رخ داده و جلوگیری از اشتباهات مامورین ذیصلاح سازمان وقت جنگلبانی، قانونگذار قصد به حداقل رساندن ضریب خطا در تشخیص را داشته و محتمل است مامورین سازمان در تشخیص منابع ملی اشتباه نموده و حقوق دولت و انفال را رعایت ننمایند. نکته قابل توجه آن است کهماده واحده مذکور قید اطلاق داشته و حصری نمی‎باشد، بنابراین از قید سازمان‌ها و موسسات دولتی در متن ماده واحده این‎گونه مستفاد می‌گردد که سازمان جنگل‌ها و مراتع کشور به عنوان یکی از مصادیق مزبور حق اعتراض به اجرای ماده 56 را داشته و تبصره 2 ماده 4 آیین‎نامه نیز از این حیث درج شده که چون صریحاً اعتراض ادارات کل منابع طبیعی نسبت به تشخیص موضوع ماده 56 پیش‎بینی شده است.در خصوص ماده 7 آیین‎نامه اجرایی ماده واحده مذکور که اشعار می‎دارد «قاضی هیات منحصراً با ملاحظه نظریه کارشناسی هیات رای نهایی خود را صادر می‎نماید…» منظور مقنن به هیچ عنوان این مطلب نیست که قاضی هیات براساس نظریه کارشناسان هیات رای صادر نماید. بلکه قاضی صرفاً صورت‎جلسه هیات کارشناسی را مورد ملاحظه و بررسی قرار داده و با لحاظ مراتب دیگر همچون مشاهده محل و بررسی کلیه سوباق مبادرت به انشاء رای می‌کند. منظور مقنن تلویحاً این مطلب است که قاضی هیات به جهت جلوگیری از اطاله دادرسی اقدام دیگری به عمل نیاورد ولی چنانچه تشخیص دهد درخواست تحقیقات و بررسی‌های بیشتری را خواهد نمود و از این حیث اشکالی بر ماده مارالذکر وارد نیست.در خصوص قسمت سوم ماده 7 آیین‎نامه که دایر بر لازم‎الاجراء بودن رای قاضی هیات می‎باشد این توضیح قابل توجه و مداقه است که در قوانین مقرره کلیه آراء صادره از سوی قاضی قطعی و لازم‎الاجراء بوده مگر آن که در شرایطی که در قانون پیش‎بینی شده قابلیت تجدیدنظر خواهی برای آن وجود داشته و در خصوص مدر نیز ماده 9 آیین‎نامه که مورد اشکال شاکی محترم است مورد اعتراض و تجدیدنظر را مشخص نموده و اشاره مبهم ایشان به رای وحدت‎رویه شماره 601 مورخ 1374/7/25 نیز تحصیل حاصل بوده و اصولاً بدین نکته توجه ننموده‎اند که صدور رای وحدت‎رویه اخیر مستند به فعل ادارات منابع طبیعی نبوده بلکه از باب جلوگیری از تشتت آراء صادره شده است.ماده 12 آیین‎نامه بنابر رای وحدت‎رویه دیوان عدالت اداری منسوخ شده و شاکی محترم بدون تدقیق و کنکاش در زمینه مسیله‎ای که مورد شکایت است و بر مبنای پیش فرض و ذهنیت خاص خود مبادرت به تقدیم شکواییه نموده است.در خصوص ماده 17 آیین‎نامه نیز صرفاً به این حد بسنده می‌گردد که به ایراد شاکی در قسمت اخیر ماده مارالذکر پاسخ شایسته داده شده و قانون را محور مجازات تلقی نموده است و چگونگی آن نیز در قانون پیش‎بینی شده است چه جرم عمومی باشد چه تخلفات اداری.هیات عمومی دیوان عدالت اداری در تاریخ فوق به ریاست حجت‎الاسلام‎والمسلمین دری‎نجف‎آبادی و با حضور روسای شعب بدوی و روسا و مستشاران شعب تجدیدنظر تشکیل و پس از بحث و بررسی و انجام مشاوره با اکثریت آراء به شرح آتی مبادرت به‌صدور رای می‎نماید.

رای هیات عمومی

الف) اطلاق حکم مقرر در تبصره 3 ماده واحده قانون تعیین تکلیف اراضی اختلافی موضوع اجرای ماده 56 قانون جنگل‌ها و مراتع مصوب 1367 مفید تسری و تعمیم آن به کلیه سازمان‌ها و موسسات دولتی است. بنابراین مفاد تبصره 2 ماده 4 آیین‎نامه اصلاحی آیین‎نامه اجرایی قانون فوق‎الذکر که به سازمان جنگل‌ها و مراتع کشور و ادارات کل منابع طبیعی را مشمول حکم مقنن قلمداد کرده است مغایرتی با قانون ندارد.ب) نظر به اینکه بررسی دلایل و مدارک مربوط و تعیین ارزش و اعتبار هر یک از آنها در کشف حقیقت و صدور رای علی‎الاصول و به حکم قانون به تشخیص قاضی راجع است و ایجاد تضییق و محدودیت در قلمرو وظایف و اختیارات قاضی از طرف قوه مجریه ملاک موجهی ندارد، بنابراین کلمه «منحصراً» مندرج در متن ماده 7 آیین‎نامه فوق‎الذکر که مفهم تحدید اختیارات قاضی هیات 7 نفره آن قانون در رسیدگی به مطلق دلایل و مدارک معتبر و موثر در قضییه است، مغایر قانون و خارج از حدود اختیارات قوه مجریه می‎باشد.ج) به موجب قسمت اخیر ماده واحده قانون مزبور رای قاضی هیات در موارد سه‎گانه شرعی مندرج در مواد 284 و 284 مکرر قانون آیین دادرسی کیفری سابق غیر قطعی و غیرقابل اجراء اعلام گردیده است. لذا مدلول ماده 9 آیین نامه مورد اعتراض که مطلق آراء قاضی هیات را به شرح مقرر در قانون تعیین موارد تجدیدنظر در احکام دادگاه‌ها و تغییرات بعدی آن قابل تجدیدنظر اعلام داشته و تقاضای تجدید نظر را علی‎الاطلاق تابع اجرای رای ندانسته است مغایر قانون و خارج از حدود اختیارات قوه مجریه در وضع مقررات دولتی تشخیص داده می‌شود. د) اعتراض نسبت به ماده 12 آیین‎نامه فوق‎الاشعار قبلاً مورد رسیدگی قرار گرفته و به شرح دادنامه شماره 21 الی 24 مورخ 1373/2/17 هیات عمومی دیوان ابطال گردیده است. بنابراین موردی برای رسیدگی و اتخاذ تصمیم به اعتراض نسبت به این ماده وجود ندارد و شکایت شاکی در این خصوص مشمول مدلول دادنامه فوق‎الذکر می‎باشد. ه) نظر به اینکه نحوه تحصیل درآمد عمومی و ترتیب واریز آن به حساب بودجه عمومی و خزانه دولت و کیفیت مصرف و هزینه آن به شرح مقرر در قوانین مربوط معین و مشخص گردیده است، مفاد ماده 14 آیین‎نامه که با وضع قاعده آمره در این زمینه ترتیب دیگری را اتخاذ نموده است و مقرر داشته که «اداره منابع طبیعی پس از کسر هزینه‎های موضوع ماده فوق باقی‎مانده وجوه دریافتی را حداکثر تا آخر ماه به حسابی که به درخواست سازمان جنگل‌ها و مراتع در یکی از شعب بانک‌های تهران افتتاح می‌شود واریز می‎نماید. برداشت از حساب مذکور با امضاء رییس سازمان جنگل‌ها و مراتع کشور یا قایم‎مقام مجاز از طرف ایشان به اتفاق ذیحساب سازمان امکان‎پذیر می‎باشد. وجوه حاصله به منظور تامین هزینه‎های رسیدگی هیات‌ها در سطح کشور هزینه خواهد شد.» خلاف قانون و خارج از حدود اختیارات قوه مجریه در وضع مقررات دولتی می‎باشد.و) نظر به اینکه اعمال حداکثر مجازات قانونی درباره ماموران و مجریان متخلف و بزه‎کار منوط به حکم مراجع ذیصلاح براساس قوانین و مقررات مربوط است، بنابراین ماده 17 آیین‎نامه که مفهم الزام مراجع ذیصلاح اداری و قضایی به اعمال حداکثر مجازات قانونی در مورد ماموران و مجریان متخلف و بزه‎کار می‎باشد خلاف قانون و خارج از حدود اختیارات قانونی قوه مجریه در وضع مقررات دولتی تشیخص داده می‌شود.ز) با عنایت به اینکه دریافت هرگونه وجهی از اشخاص منوط به اذن صریح قانونگذار است، بنابراین ماده 19 آیین‎نامه که پرداخت کلیه هزینه‎های تهیه نقشه و نقل و انتقالات و تنظیم اسناد و عملیات ثبتی و آگهی‎های مربوط به رسیدگی به اعتراضات در اجرای قانون و آیین‎نامه مزبور به عهده ذینفغ محول کرده است، خلاف قانون و خارج از حدود اختیارات قانونی قوه مجریه در وضع مقررات دولتی تشخیص داده می‌شود. بنابه‎جهات فوق‎الذکر کلمه «منحصراً» از ماده 7 و مواد 9 و 14 و 17 و 19 آیین‎نامه مورد اعتراض مستنداً به قسمت دوم ماده 25 قانون دیوان عدالت اداری ابطال می‌شود.

رییس هیات عمومی دیوان عدالت اداری – درّی نجف آبادی

Powered by Froala Editor

Powered by Froala Editor

فهرست مطالب این صفحه

مشاوره و راهنمایی

سایت حقوقی حاوی قوانین و مقررات تنقیح شده، موضوعات حقوقی، آراء وحدت رویه دیوان عالی کشور، آراء هیات عمومی و هیات های تخصصی دیوان عدالت اداری و نظرات مشورتی

تماس بگیرید
تبلیغات
مطالب منتخب
پربازدیدها
مطالب مرتبط
داتیک در شبکه‌های اجتماعی