رای شماره ۷۲ مورخ ۱۳۸‍۰/‍۰۳/‍۰۶ هیات عمومی دیوان عدالت اداری

صدور گواهی عدم پرداخت مجدد چک و زوال آثار کیفری اولین گواهی

کلاسه پرونده: 164/79

شماره دادنامه: 72

تاریخ رای: یکشنبه 6 خرداد 1380

شاکی: آقای سیدعلیرضا حسنین

موضوع: ابطال بخشنامه شماره نب/901 مورخ 19/2/1379 اداره نظارت بر امور بانک‌های تجاری بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران

مقدمه: شاکی طی دادخواست تقدیمی اعلام داشته است، در مورد چک قانونگذار قایل به داشتن امتیاز شکایت کیفری برای دارندگان آنها شده است و دارنده چک از نظر قانون یگانه فردی است که حق طرح دعوی جزایی را در صورت پرداخت نشدن وجه چک خواهد داشت و در صورت مطالبه وجه چک از بانک محال‎علیه و پرداخت نشدن وجه چک به موجب ماده 4 قانون چک، بانک موظف به صدور گواهینامه عدم پرداخت شده است که بنا به نظر دیوان‎عالی کشور این برگه به منزله واخواست است، فلذا بنابه قانون قاعدتاً تنها یک بار باید صورت بگیرد و نه بیشتر.متاسفانه با وجود صراحت نص قانون اخیراً اداره نظارت بر امور بانک‌های تجاری بانک مرکزی مبادرت به تصویب و ابلاغ بخشنامه مورد شکایت به شعب بانک‌ها کرده است که به موجب آن چنان‌چه چک بعد از صدور گواهینامه عدم پرداخت نخستین به فرد دیگری منتقل شود، بانک موظف است در صورت درخواست آورنده (شخص ثالث) نسبت به صدور گواهی عدم پرداخت مجدد اقدام نماید.صدور مجدد گواهینامه از نظر حقوقی واجد اثر و اعتبار نیست و به مفاد قانون چک در صدور این بخشنامه توجهی نشده است. فلذا تقاضای ابطال بخشنامه شماره نب/901 مورخ 1379/2/19 اداره نظارت بر امور بانک‌های تجاری بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران را دارد.مدیریت کل نظارت بر بانک‌ها و موسسات اعتباری اداره نظارت بر امور بانک‌های تجاری بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران در پاسخ به شکایت مذکور طی نامه شماره 4146 مورخ 1379/7/26 اعلام داشته‎اند، منظور مقنن از لفظ (دارنده) به شرح ماده 2 قانون صدور چک به‌طور اعم ذی‌نفع چک بلامانع است که این معنی از الفاظ «قایم‎مقامی قانونی» مذکور در این ماده مستفاد می‎گردد و به‌طور اخص منظور قانونگذار از «دارنده» در ماده 11 قانون مذکور شخصی است که علاوه بر دارا بودن حق مراجعه به هر یک از مراجع قانونی اعم از ثبت اسناد به جهت اجرای سند (چک) و یا دادگاه به‌عنوان مدعی خصوصی یا خواهان دعوای مدنی، می‎تواند با استفاده از شرایط مندرج در ماده یاد شده به‌عنوان شاکی درخواست تعقیب کیفری و مجازات صادرکننده را نیز ارایه نماید.در این زمینه در قسمت اخیر ماده 11 قانون صدور چک مقنن با کاربرد لفظ انحصاری (کیفری) بقای جواز انتقال چک به غیر را تلویحاً مورد تایید قرار داده، لکن با توجه به طبیعت جرم چک بلامحل و جلوگیری از سوء استفاده اشخاص فرصت طلب در ایجاد شغل خاص پیگیری این گونه دعاوی، حق شکایت کیفری را فقط به کسی واگذار نموده که برای اولین بار به بانک مراجعه کرده است و بر این اساس حق شکایت کیفری را از کسانی که به نحوی پس از صدور گواهینامه بانک در مقام دارنده چک قرار می‎گیرند با چک به نحوی به آنها منتقل یا واگذار می‎گردد، سلب کرده است.براساس ماده 2 قانون چک «دارنده چک» برای صدور اجراییه موظف است عین چک و «گواهینامه» مذکور در مواد 4 یا 5 قانون یاد شده را به اجرای ثبت اسناد محل تسلیم نماید. مطابق قسمت اخیر ماده 4 قانون مذکور«بانک» مکلف است علاوه بر قیود مذکوردر صدر ماده هویت و نشانی کامل «دارنده» را نیز در گواهینامه ذکر نماید. این گواهینامه لزوماً باید مطابق ماده 3 قانون صدور چک نیز باشد، چنان‌چه اولین «گواهینامه» مطابق ماده 11به ذی‌نفع تسلیم شده و این شخص با سلب حق شکایت کیفری از خود چک بلامحل را به غیر (از جمله به ید ماقبل خود) واگذار نماید، در این حالت هویت ذی‌نفع چک «دارنده» به شرح اخیر در گواهینامه اولیه متذکر نشده است، لذا این معضل مطرح می‎گردد که دایره اجرای ثبت، قایم‎مقام قانونی را چگونه با عنوان «دارنده» تطبیق داده و پیگیری اجراء را از وی بپذیرد.آیا می‎توان پذیرفت که مقنن، حق انتقال چک بلامحل را به غیر و حتی به ظهرنویسان قبلی و یا اولین ظهرنویس پس از صدور اولین گواهینامه سلب کرده است؟ اعاده چک برگشت شده به ید ماقبل در عرف تجاری معمول و اقدامی معارف و جاری بازار است. به این لحاظ دارنده چک در هر حال می‎تواند از مزایای مواد 310 الی 317 قانون تجارت بهره‎برداری نماید و قانون چک به هیچ‏وجه ناسخ مواد مذکور نمی‌باشد. از عبارت «شخصی که برای اولین بار چک را به بانک ارایه داده است.» مرقوم در ماده 11 قانون چک، چنین استنباط می‎گردد که امکان ارایه چک برای دفعات متوالی به بانک فراهم است و هر یک از ذی‌نفع‎های چک و ظهرنویسان حسب مورد می‎توانند راساً به جهت وصول وجه آن به بانک مراجعه نمایند و بانک نیز به هر حال به‌عنوان محال‎علیه موظف به پاسخگویی است و پاسخگویی بانک در شکل و ماهیت باید در انطباق با قانون چک صورت پذیرد.با عنایت به مراتب و نظر به این‌که به شرح بخشنامه فوق‎الذکر بانک‌ها مکلف شده‎اند در صدور گواهینامه عدم پرداخت مجدد به این نکته تصریح نمایند که اولین گواهینامه عدم پرداخت قبلاً برای اولین آورنده صادر شده است، زوال وجه کیفری چک را در گواهینامه عدم پرداخت ثانی مشخص و بارز نمایند.بنابراین اقدام این اداره در خصوص صدور بخشنامه شماره 901 مورخ 1379/2/19 در انطباق کامل با مفاد قانون صدور چک و در جهت ایجاد وحدت‎رویه در شبکه بانکی می‌باشد. لذا رد شکایت مطروحه مورد استدعا است.

هیات عمومی دیوان عدالت اداری در تاریخ فوق به ریاست حجت‎الاسلام‎والمسلمین دری‎نجف‎آبادی و با حضور روسای شعب بدوی و روسا و مستشاران شعب تجدیدنظر تشکیل و پس از بحث و بررسی و انجام مشاوره با اکثریت آراء به شرح آتی مبادرت به ‌صدور رای می‎نماید.

رای هیات عمومی

طبق ماده 10 قانون صدرور چک مصوب 1355 که براساس قانون اصلاح موادی از قانون صدور چک مصوب 1372 شماره آن به 11 تغییر یافته، منظور از دارنده چک در مقام طرح شکایت کیفری شخصی است که برای اولین بار چک را به بانک ارایه داده است و حکم مقرر در این ماده در باب الزام بانک محال‎علیه به قید هویت کامل و دقیق و تاریخ مراجعه شخص مزبور به بانک و صدور گواهی عدم پرداخت و همچنین عدم جواز طرح شکایت کیفری از طرف کسی که چک پس از برگشت (جزء در موارد قهری) به او منتقل شده مفید ممنوعیت صدور گواهی عدم پرداخت مجدد و مکرر است، بنابراین مفاد بخشنامه نب/901 مورخ 1379/12/19 بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران مبنی بر الزام بانک محال‎علیه به صدور گواهی عدم پرداخت مجدد و زوال آثار کیفری اولین گواهی عدم پرداخت خلاف قانون تشخیص داده می‎شود و بخشنامه مذکور به استناد قسمت دوم ماده 25 قانون دیوان عدالت ابطال می‎گردد.

رییس هیات عمومی دیوان عدالت اداری – درّی نجف آبادی

Powered by Froala Editor

Powered by Froala Editor

فهرست مطالب این صفحه

مشاوره و راهنمایی

سایت حقوقی حاوی قوانین و مقررات تنقیح شده، موضوعات حقوقی، آراء وحدت رویه دیوان عالی کشور، آراء هیات عمومی و هیات های تخصصی دیوان عدالت اداری و نظرات مشورتی

تماس بگیرید
تبلیغات
مطالب منتخب
پربازدیدها
مطالب مرتبط
رای شماره ۲۴۴ مورخ ۱۴‍۰۱/‍۰۲/‍۰۶ هیات عمومی دیوان عدالت اداری(موضوع شکایت و خواسته: اصلاح جدول مندرج در شیوه نامه اجرایی بند ۸ مصوبه مورخ ۱۳۹۵/۱۲/۱۶ هیات امنا انستیتو پاستور ایران و همچنین رفع اثر از تمام اقدامات دستگاه های اجرایی در این خصوص به پرداخت معوقات ناشی از آن از تاریخ ۱۳۹۵/‍۰۱/‍۰۱ )
رای شماره ۲۱۳۷ مورخ ۱۴‍۰‍۰/‍۰۷/۲‍۰ هیات عمومی دیوان عدالت اداری(موضوع شکایت و خواسته: ۱- ابطال مصوبه شماره ۹۹۶‍۰۹/۶‍۰ مورخ ۱۳۹۹/‍۰۴/۲۱ رییس مرکز و دبیر هیات عالی نظارت وزارت صنعت، معدن و تجارت ۲- ابطال نامه های شماره ۱۱۸‍۰۴‍۰/۹۹ و ۱۱۸‍۰۳۳/۹۹ مورخ ۱۳۹۹/‍۰۶/۲۲ رییس سازمان صنعت، معدن و تجارت استان تهران)
داتیک در شبکه‌های اجتماعی