رای شماره ۱‍۰۵‍۰ مورخ ۱۴‍۰۱/‍۰۶/۱۲ هیات عمومی دیوان عدالت اداری(مفاد نامه شماره ۱۸۱۹۸۳ مورخ ۱۳۹۳/‍۰۹/۲۹ مدیرکل روابط کار و جبران خدمت وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی مبنی بر اینکه در صورت محکومیت کارگر، مبالغ پرداختی به خانواده کارگر به انضمام مبالغ پرداختی به سازمان تامین اجتماعی بابت بیمه نمودن وی قابل استرداد است، مغایر قانون و خارج از حدود اختیار نبوده و ابطال نشد.)

بسم الله الرحمن الرحیم

شماره دادنامه: 140109970905811050 

تاریخ دادنامه: 12؍6؍1401

شماره پرونده: 0003158

مرجع رسیدگی: هیات عمومی دیوان عدالت اداری

شاکی: آقای سعید کنعانی

موضوع شکایت و خواسته: ابطال نامه شماره 181983-29؍9؍1393 مدیرکل روابط کار و جبران خدمت وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی

     گردش کار: شاکی به موجب دادخواستی ابطال نامه شماره 181983-29؍9؍1393 مدیرکل روابط کار و جبران خدمت وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی را خواستار شده و در جهت تبیین خواسته اعلام کرده است که:

  " وفق بخشنامه مذکور کارگر محکوم است به استرداد وجوهی که کارفرما به اعضای خانواده اش پرداخت نموده و از طرف دیگر به انضمام و همراه با وجوه فوق و علاوه بر آنها مبالغی که کارفرما به حساب سازمان تامین اجتماعی واریز نموده را کارگر بی دفاع باید مسترد نماید، به عبارت دیگر مبالغی که سازمان تامین اجتماعی دریافت کرده را از کارگر پس می گیرند. مضافاً رسیدگی به پرونده کیفری مستلزم مضی زمان بوده که در این ایام ممکن است والدین کارگر فوت نموده یا همسرش طلاق بگیرد یا فرزندان او ازدواج نموده و از خانواده منفک شوند و از این بابت من غیر حـق مبالغی دریافت نمایند و یا در خصوص جـرایم، مبالغ و میزان حـق بیمه و ضرایبی که کارفرمـا به تامین اجتمـاعی پرداخت نموده باشد اختلافی واقع شود و … را تماماً در صلاحیت مراجع حل اختلاف قانون کار قرار داده اند.

مطابق با ماده 164 قانون کار و دادنامه شماره 1463-23؍10؍1399 و دادنامه شماره 1692-1؍8؍1397 هیات عمومی دیوان عدالت اداری، اعمال هر تغییری در رویه هیات های حل اختلاف منوط به تصمیم شورای عالی کار است و مقامات و مسیولین اداری مجاز به دخالت در صدور رای و نحوه رسیدگی در مراجع موصوف نمی باشند. زیرا مراجع حل اختلاف وفق مواد 158 و 160 قانون کار با شخصیت حقوقی مستقل از وزارت کار و ادارات ستادی تشکیل و ایجاد شده که اساساً نمی توانند مورد امر یا نهی از سوی کارمندان قرار گیرند، چرا که واجد شخصیت حقوقی مستقلی بوده و خطاب قرار دادن مراجع و تعیین تکلیف برای آنها، بنا به ساختار سه جانبه و استقلال سازمانی آنان از وزارت کار فاقد محمل قانونی است و الاّ سیاست ها و دخالت های کارمندان موجب خدشه بر عملکرد و استقلال آنها می شود. بنابراین بخشنامه مورد شکایت از این جهت که به صرف التفات و اکتفا به نظر کارمندان روابط کار صادر و مبادرت به تغییر در رویه هیات ها و تعیین تکلیف برای آنها نموده درخور ابطال می ‎باشد.

 در سراسر ماده 18 قانون کار و تبصره آن در خصوص عودت و استرداد مبالغ و مرجع رسیدگی به موضوع حکمی بیان نشده و به عبارت دیگر مسکوت است بنابراین مقنن در خصوص استرداد وجوه و مرجع رسیدگی و نحوه وصول آن، سخنی به میان نیاورده است، بنابراین کارمندان نمی توانند راساً مبادرت به قانونگذاری نموده و حکمی برقرار نمایند." 

 متن مقرره مورد شکایت به شرح زیر است:

نامه شماره 181983-29؍9؍1393

  " مدیرکل محترم تعاون، کار و رفاه اجتماعی استان سیستان و بلوچستان

  بازگشت به نامه شماره 211323-6؍9؍1393 در خصوص پرداخت حق بیمه کارگر در زمان تعلیق  قرارداد کار

به علت توقیف کارگر به سبب شکایت کارفرما موضوع ماده 18 قانون کار به آگاهی می‌رسانم:

ماده 18 قانون کار بیانگر یکی از اقسام تعلیق قرارداد کار است و کارگری که به سبب شکایت کارفرما در توقیف  به سر می‌برد تا زمانی که توقیف وی منتهی به حکم محکومیت نگردیده و قرارداد وی منفسخ نشده است همچنان کارگر مشمول قانون کار محسوب می‌شود به موجب تبصره این ماده نیز،کارفرما مکلف است تا تعیین تکلیف چنین کارگری، حداقل 50 درصد از حقوق ماهیانه او را بپردازد بنابراین کارفرما مکلف است با توجه به ماده 148 قانون کار نسبت به بیمه نمودن او بر اساس قانون تامین اجتماعی اقدام کند. از سویی دیگر به موجب ماده 4 قانون تامین اجتماعی فردی که به هر عنوان در مقابل دریافت مزد یا حقوق کار می‌کند مشمول این قانون است و از این‌رو کارگری که در توقیف به سر می‌برد به دلیل دریافت حقوق به استناد تبصره فوق‌الذکر مشمول قانون تامین اجتماعی و مقررات  مربوط به حق بیمه است. حق بیمه کارگران نیز از مزد یا حقوق آنان کسر می‌گردد و میزان و نحوه پرداخت مزد تاثیری در این موضوع ندارد. باتوجه به مجموع موارد فوق‌الذکر و با لحاظ نمودن جنبه حمایتی قانون کار به ویژه تبصره ماده 18  این قانون که در راستای نظریه تعلیق قرارداد کار می‌باشد که از مهم‌ترین تاسیسات حقوقی متضمن منافع کارگر است؛ مبالغ پرداختی به خانواده کارگر در راستای اجرای تبصره ماده 18 قانون کار که قسمتی از حقوق ماهیانه کارگر است مشمول کسر حق بیمه می‌باشد. بدیهی است در صورت محکومیت کارگر، مبالغ پرداختی به خانواده کارگر به انضمام مبالغ پرداختی به سازمان تامین اجتماعی بابت بیمه نمودن وی در این ایام قابل استرداد خواهد بود و مرجع رسیدگی به این امر نیز مراجع حل اختلاف کار می‌باشند. – مدیرکل روابط کار و جبران خدمت وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی" 

  در پاسخ به شکایت مذکور، مدیرکل روابط کار و جبران خدمت وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی به موجب لایحه شماره 210605-22؍10؍1400 توضیح داده است که:

  " 1- در برخی از مواد قانون کار و مقررات حمایتی (تامین اجتماعی) خانواده کارگر در کنار کارگر قرار گرفته است. یکی از مواردی که قانونگذار به منظور حمایت از خانواده کارگر پیش بینی نموده است، تبصره ماده 18 قانون کار می باشد. منظور از خانواده در تبصره مذکور همان خانواده بیمه شده (کارگر) که در بند 2 ماده 2 قانون تامین اجتماعی مصوب 1354 تعریف شده است و به موجب آن شخص یا اشخاصی هستند که به تبع بیمه شده از مزایای قانون مزبور استفاده می کنند، می باشد.

 2- تبصره ماده 18 قانون کار در مواردی قابل اعمال می باشد که کارگر بازداشت شده در قبال اعضای خانواده خود تعهد قانونی به انفاق داشته باشد. ماده 1106 قانون مدنی مقرر می دارد: «در عقد دایم نفقه زن به عهده شوهر است.» به ویژه اینکه در ماده 18 قانون کار عبارت «رفع احتیاجات خانواده وی» تصریح شده است و الا پرداخت حقوق کارگر به اعضای خانواده وی بدون وجود تعهد قانونی یا اذن وی از لحاظ حقوقی دارای اشکال است.

 3- پرداخت حقوق و مزایای کارگر به خانواده وی یک استثنا و وابسته به استمرار و صحت قرارداد کار فیمابین کارگر و کارفرما می باشد. مستفاد از ماده 18 قانون کار چنانچه پرونده اتهامی کارگر منتهی به حکم محکومیت کیفری شود کارفرما حق فسخ قرارداد و در نتیجه اخراج کارگر از کار را با رعایت مقررات ماده 27 قانون کار خواهد داشت. لذا از آنجا که حسب نظریه کشف، حکم دادگاه کاشف از فسخ قرارداد کار و صحت اخراج کارگر از تاریخ بازداشت وی و حقانیت کارفرما می باشد. بنابراین با عنایت به قاعده جلوگیری از دارا شدن بلاجهت، مبالغ پرداختی به خانواده کارگر توسط کارفرما در دوره بازداشت وی می بایست به کارفرما عودت داده شود. با توجه به اینکه کارفرما به اعتبار قرارداد کار و وجود رابطه کاری با کارگر، در جهت تکلیف قانونی مقرر در تبصره ماده 18 قانون کار، 50 درصـد از حقـوق و مزایـای کارگر را به نیابت از کارگر بازداشتی به خـانواده وی پرداخت می نماید و عملاً هیچ گونه رابطه قراردادی با خـانواده کارگر ندارد بنابراین در صورت صدور حکم محکومیت و احـراز فسخ قرارداد کار، کارگر متعهد به بازپرداخت و اعاده مبالغ دریافتی خواهد بود.

 4- با توجه به موارد فوق الذکر و با عنایت به اینکه نامه  موضوع شکایت (به شماره 181983-29؍9؍1393) در پاسخ به استعلام اداره کل تعاون، کار و رفاه اجتماعی استان سیستان و بلوچستان و در جهت ارایه مشاوره و نظر مشورتی صادر شده است و محتوا و فحوای نامه در بردارنده حکم یا تصمیم خلاف قانون  وشرع نمی باشد و تنها ارزش ارشادی دارند." 

 هیات عمومی دیوان عدالت اداری در تاریخ 12؍6؍1401 با حضور رییس و معاونین دیوان عدالت اداری و روسا و مستشاران و دادرسان شعب دیوان تشکیل شد و پس از بحث و بررسی با اکثریت آراء به شرح زیر به صدور رای مبادرت کرده است.

رای هیات عمومی

اولاً: به موجب ماده 35 قانون کار جمهوری اسلامی ایران مصوب سال 1369: «مزد عبارت است از وجوه نقدی یا غیرنقدی یا مجموع آنها که در مقابل انجام کار به کارگر پرداخت می‌­شود» و بر همین اساس پرداخت هرگونه وجهی به کارگر بدون انجام کار از سوی وی یا بدون اینکه کارفرما ممانعتی برای او ایجاد کرده باشد، الزام قانونی ندارد. ثانیاً: براساس ماده 18 قانون مذکور: «چنانچه توقیف کارگر به سبب شکایت کارفرما باشد و این توقیف در مراجع حل اختلاف منتهی به حکم محکومیت نگردد، مدت آن جزء سابقه خدمت کارگر محسوب می‌‌شود و کارفرما مکلّف است علاوه بر جبران ضرر و زیان وارده که مطابق حکم دادگاه به کارگر می‌پردازد، مزد و مزایای وی را نیز پرداخت نماید» و برمبنای مفهوم مخالف این ماده، در صورتی که توقیف کارگر بنا به شکایت کارفرما منتهی به حکم محکومیت وی گردد، کارفرما الزامی به پرداخت مزد و مزایا (از جمله حق بیمه) و احتساب سابقه توقیف وی به عنوان سابقه کار نخواهد داشت. ثالثاً: مطابق تبصره ماده 18 قانون کار جمهوری اسلامی ایران: «کارفرما مکلّف است تا زمانی که تکلیف کارگر از طرف مراجع مذکور مشخص نشده باشد، برای رفع احتیاجات خانواده وی، حداقل پنجاه درصد از حقوق ماهیانه او را به طور علی‌ الحساب به خانواده‌اش پرداخت نماید» و به کارگیری واژه «علی‌الحساب» در این تبصره قرینه‌ای بر امکان استرداد این وجه است. بنا به مراتب فوق، مفاد نامه شماره 181983 مورخ 29؍9؍1393 مدیرکل روابط کار و جبران خدمت وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی خارج از حدود اختیار و خلاف قانون نیست و ابطال نشد./

 

حکمتعلی مظفری

رییس هیات عمومی دیوان عدالت اداری

Powered by Froala Editor

فهرست مطالب این صفحه

مشاوره و راهنمایی

سایت حقوقی حاوی قوانین و مقررات تنقیح شده، موضوعات حقوقی، آراء وحدت رویه دیوان عالی کشور، آراء هیات عمومی و هیات های تخصصی دیوان عدالت اداری و نظرات مشورتی

تماس بگیرید
تبلیغات
مطالب منتخب
پربازدیدها
مطالب مرتبط
داتیک در شبکه‌های اجتماعی